بیوگرافی آلبر کامو ، بر بلندای افتخار

خانه » مقالات » بیوگرافی آلبر کامو ، بر بلندای افتخار

بر بلندای افتخار، زندگی نامه آلبر کامو

آلبر کامو در هفتم سپتامبر 1913در یک خانواده روستائی در حومه” بون “الجزایر به دنیا آمد پدرش که اصل و نسب آلزاسی داشت در نخستین جنگ مارن(1914)در گذشت . و مادرش را که تبار اسپانیولی داشت ،به همراه خانواده تهیدست باقی گذاشت به همین خاطر کودکی کامو در فقرو تهیدستی گذشت کامو یک سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد

مادر غمزده ،ساکت و مغموم ناگزیر به شغل مستخدمی روی آورد تا بتواند زندگی خود و فرزندانش را تامین کند کودکی آلبر کامو در همان منطقه در یک آپارتمان کوچک که پله های چوبی شکسته وزواردر
رفته ای داشت و پر از سوسک بود سپری شد

خودش درباره این ایام می نویسد

خانواده تقریبا همیشه هیچ چیز نداشتند و عملا هم داشتن چیزی را آرزو نمی کردند بدتر این که هیچ یک از افراد خانواده سواد خواندن هم نداشتند ولی با وقار فطری خود درس های ارزشمندی به من آموختند

بیوگرافی آلبر کامو

 

و با گرمای محبت وجودم را سرشار کردند در تمام این احوال در عین آن که با هیچ زندگی می کردم در نوعی از وجد و خلسه غوطه ور بودم و در خود قدرتی بیکران می یافتم که نمی دانستم چگونه از آن استفاده کنم
در ابتدای راه معلم مهربانی او را یاری کرد تا در یکی از دبیرستان های الجزایر کمک هزینه ای به دست آورد بعد به کارهای فکری و عملی مستقلی روی آورد تا راه خود را برای رسیدن به فردائی موفق تر هموار سازد

این حرف های خود آلبر کامو است

همه کار می کردم لوازم یدکی ماشین می فروختم ،در دفتر هوا شناسی ،در کارخانه کشتی سازی و در یک اداره کارهائی گرفتم و سرانجام روزنامه نگار شدم و این شغل امکان مسافرت را برایم فراهم کرد و توانستم مدت دوماه در اتریش و آلمان بگذرانم البته در این حال همیشه اضطراب خفه کننده ای را در مغز استخوانم حس می کردم و پیوسته از خودم می پرسیدم این همه اضطراب برای چیست؟

[irp posts=”4746″ name=”زندگی نامه ی وارن بافت-میلیادر بورسی”]

زندگینامه آلبر کامو

کامو در ادامه این سفرها به ایتالیا نیز رفت و ویسنزا و ونیز را دید در این سفر در حالی که از فقر دیگران بیش تر از فقر خود رنج می کشید ،عشق به مطالعه را در خود یافت و با همین انگیزه،زمینه های ادبی و فلسفی را در آثار افلاطون ،پاسکال،نیچه،ژید و سارتر مطالعه کرد

در سال 1925 گروهی از دانشجویان را در ایجاد تئاتر در الجزیره رهبری کرد و در مقام کارگردان و هنرپیشه ،هنر نمایشنامه نویسی و صحنه پردازی را نیز تجربه کرد و در سن 23 سالگی نمایشنامه معروف گالیگولا را نوشت و با موفقیت به صحنه برد

چندی بعد آلبر کامو به بیماری سل مبتلا شد و مبارزه برای به دست آوردن سلامت رنگ دیگری به زندگی او داد که در شکل گیری نخستین کتاب او تاثیر به سزا داشت

در سال 1937کتاب (پشت و رو) در سال 1939(مراسم عروسی) و در سال 1942 (بیگانه)را پدید آورد در سال 1942کامو در فعالیتی شجاعانه در نهضت مقاومت علیه اشغال فرانسه توسط آلمان ها حضور پیدا کرد
سقوط هیتلر فیلسوف جوان را چنان برانگیخته بود که هرروز با طغیان های هیجان آلود زندگی خود را به خطر انداخت

 

رمان طاعون کامو تصویری بسیار روشن در عین حال خیالپردازانه او از طاعونی است که در دهه چهل در یکی از شهرهای افریقای شمالی 200000نفر را بر بستر هلاکت انداخت در کتاب طاعون تراژدی با حمله ناگهانی موش های آلوده به بیماری آغاز می شود و یک باره بیماری و مرگ تمامی گسترده شهر را در بر می گیرد

 

طاعون شهرت کامو را به چنان اوجی رساند که یکباره تمام منتقدان صاحب نام به او روی آوردند اما کامو در همان حال حس می کرد در کنار این همه نویسنده منتقد که با روی خوش از او استقبال می کنند ،جوجه منتقدانی هم هستند که در نخستین فرصت به او هجوم خواهند آورد

 

این باور خود را این گونه نگاشت :

پاریس یک اثر هنری را نخست ارج می نهد اما همین که اثر جای خود را باز کرد ریشخندها آغاز می شود آنگاه لازم می آید که آن را نابود کنند در پاریس مانند برخی از جویبارهای برزیل هزاران ماهی کوچک هستند که با همه کوچکی بیشمارند و دندان های تیزی دارند و به نظر می رسد که عقل و درایتشان در دندان هایشان نهفته است و در مدت پنج دقیقه تمام گوشت انسان را می خورند و جز مشتی استخوان از آن باقی می گذارد

 

در کتاب عصیانگر که در سال 1951منتشر شد کامو خواننده را با مسائلی مانند وجدان فردی در مقابل مصلحت سیاسی ،آزادی فکری در برابر وفاداری حزبی و ضرورت و محدودیت طغیان رو درروی یک دیگر قرار می گیرد

 

کامو در مفهوم کامل کلمه انسان گرا بود و اندیشه خود را از آسمان به امور انسانی هدایت می کرد و سعی داشت میراث فرهنگی انسان را حفظ کند و انسان تر از آن بود که ایدئولوژی هائی را بپذیرد که به انسان فرمان می دهد انسانی دیگر را بکشد

آلبر کامو

 

کامو مسائل انسان،اخلاق و خشونت را در چهار نمایشنامه از جمله سو” تفاهم،گالیگولا و عادل ها که در تئاتر های پاریس اجرا شد،به نمایش گذاشت نمایشنامه سو”تفاهم او با شکست روبرو شد اما گالیگولا موفقیی چشم گیر داشت نمایشنامه عادل ها نیز با استقبال شایانی روبرو شد

 

کامو در آخرین کتابش سقوط که در سال 1956نوشت به گونه ای زندگی و نیز وصیتنامه خود را نگاشت و جالب اینکه در آخرین صفحات کتاب از مرگی قریب الوقوع و ناگزیر سخن گفت

 

و در سال 1957 موفق به دریافت جایزه نوبل در ادبیات نائل آمد و سه سال بعد در حالی که فقط چهل و چهار سال داشت در چهارم ژانویه 1960هنگام رانندگی نزدیک مارسی تصادف کرد و کشته شد. او در ابتدا قرار بود به همراه خانواده اش به سفر برود اما در آخرین لحظات پیشنهاد ناشرش میشل گالیمار را پذیرفت و به سفر نرفت و ماشین آنها با درختی برخورد کرد .

4.5/5 - (10 امتیاز)

5 دیدگاه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *