زندگی نامه ی والت دیزنی

خانه » مقالات » زندگی نامه ی والت دیزنی

زندگی نامه ی والت دیزنی

مبارزی که هرگز خسته نشد، زندگی نامه افراد موفق ، والت دیزنی

در سال ۱۹۰۱ وقتی “والت دیسنی” به دنیا آمد. پدرش “الياس” دلال معاملات ملکی تهیدستی بود که در محیطی آکنده از ناداری وادبار زندگی می کرد. پیش از او سه پسر یک دختر دیگر هم در خانواده او به دنیا آمده بودند که شرایطی بهتر از او نداشتند . پدرش ایرلندی و مادرش امریکایی بود  وقتی او به دنیا آمد مادرش به یکی از همسایگان گفت :
– نمی دانم شکم این یکی را چطور سیر کنم ؟! در چنین فضای پر از دغدغه و نگرانی به هرحال پسری به دنیا آمدبود که اتفاقا هم شلوغ و شیطان وهم خیلی پرخور بود. شاید همان شلوغی و شیطانی او باعث شد که توجه خانواده، همسایگان و اطرافيان رابه خود جلب کند . بین او و یکی از برادرانش که روی نام داشت رابطه ای صمیمانه بود که سال ها بعد نیز روی یکی از شریک های والت در کمپانی والت دیسنی شد.

الیاس دیسنی وقتی والت به پنج سالگی رسید دکان معاملات ملکی خود را بست و همراه خانواده به یکی از دهات اطراف شیکاگو کوچ کرد و با فروش دار و ندارش تکه زمینی خرید که به کشاورزی بپردازد و در کنار همین زمین کلبه کوچکی برای زندگی خانواده علم کرد. الیاس دیزنی به دلیل مشکلات مالی رفتار شایسته ای با فرزندان و همسرش نداشت.

[irp posts=”4746″ name=”زندگی نامه ی وارن بافت-میلیادر بورسی”]

در همین کلبه بود که والت دیزنی برای اولین بار نبوغ هنری خود را با نقش های خیال انگیزی که بر دیوار می کشید به نمایش گذاشت. والت در این هنر نمائی شگفت انگیز ابتدا نقش هائی از حیوانات را به دیوار می کشید و می کوشید که نقش ها حالت زنده ای داشته باشند و این کار را چنان استادانه انجام می داد که از سوی خانواده استاد کوچولو” لقب گرفت. استاد کوچولو با وجود تلخی هائی که بر زندگی محدود و فقیرانه شان سایه می انداخت نمادهایی از روشنی ، زیبائی و آفتاب را تصویر می کرد. با این حال فقر واقعیتی بود که همه خانواده را آزار می داد
خانواده دیسنی نزدیک چهار سال در دهکده ماسلين ماندند و چون از کشاورزی نیز سودی عایدشان نشد بار دیگر پا به راه گذاشتند و این بار به تگزاس کوچ کردند تا شاید با یافتن کاری تازه زندگی خانوادگی را رونقی بدهند ..

در این ایام والت کوچک 9 ساله بود و گاهی روزها ژنده و ژولیده و پا برهنه به مدرسه می رفت و گاهی شب ها به کشیدن کاریکاتور مشغول می شد و اتفاقا با فروش این کاریکاتورها به نشریات محلی درآمدی به دست می آورد که تا حدی می توانست به هزینه خانواده کمک کند .


والت دیسنی بعدها در مصاحبه ای با یکی از نشریات درباره این دوران گفته بود: هرروز صبح زود از خواب بیدار می شدم و شتاب زده و خواب آلود لباس می پوشیدم و بدون آن که صبحانه ای بخورم ، خود را به دفتر روزنامه ای که یک کلید آن را در اختیار داشتم می رساندم و تا پیش از رسیدن وقت مدرسه شتاب زده کار می کردم .گاهی چنان خسته و بی رمق می شدم که در کلاس درس به خواب می رفتم و اغلب به همین دلیل مورد توبیخ قرار می گرفتم.”
با وجود همه این خستگی ها و دلتنگی های حاصل از آن شوق نقاشی چنان در وجود او برانگیخته شده بود که اکثرا در حال نقاشی و نقش آفرینی بود .یک بار که در یک دکان سلمانی بود ، استاد سلمانی لحظاتی در او و کار او خیره ماند و بعد بی مهابا به او پیشنهاد کار و بستن قراردادی را داد و قرار شد والت دیسنی هرهفته نقاشی هائی بکشد و به استاد سلمانی بفروشد .

استاد نقاشی های او را پشت ویترین مغازه اش قرار می داد و نگاه مشتاقان را به تماشا میخواند و نقاشی های او را به قیمت بالاتری می فروخت و به نسبت بر میزان دستمزد والت می افزود .
کم کم تابلوها و نقاشی های والت دیسنی در ویترین مغازه استاد سلمانی سبب شهرت او در محل شده بود که با تقلید از هنر چارلی چاپلین فرصت حضور در عرصه بازیگری را نیز پیدا کرد که البته با
مخالفت خانواده روبرو شد و نا گزیر تمهیدی اندیشید و دزدانه به این هنر پرداخت.

اما این دوره هم چندان نپائید و او ناچار مدتی به کار فروش شیرینی و آب نبات در قطار مشغول شد. هنوز به آرامشی نرسیده بود که الیاس دیسنی دوباره پا به راه کوچ گذاشت و خانواده را نیز همراه خود از کانزاس به شیکاگو منتقل کرد

در شیکاگو والت دیزنی فرصت ورود به مدرسه هنر را پیدا کرد و در حالی که هنوز برای گذراندن زندگی خود و کمک به خانواده، ناگزیر بود به هر کاری از روزنامه فروشی تا شاگردی واکسی ونامه رسانی دست بزند تا بالاخره چرخ زمان به گونه ای دیگر چرخید و با به صدا در آمدن شیپورهای جنگ جهانی دوم والت دیسنی جوان هيجان زده و بی قرار بدون توجه به مخالفت پدر و مادر در صف داوطلبین قرار گرفت و به عنوان راننده در صلیب سرخ به فرانسه اعزام شد.

بعد از پایان جنگ والت دیسنی بازگشتی به گذشته کرد و به کار نقاشی، آن هم کشیدن تصویر حیوانات روی آورد و از این طریق به کار در روزنامه فراخوانده شد. بعد از مدتی والت جوان از محل حقوق ناچیزی که داشت یک دوربین کوچک فیلمبرداری خرید و به نخستین تجربه در کار فیلم سازی دست زد .

به این ترتیب که از رویدادهای شهر نقاشی هائی تهیه می کرد و از آن ها فیلم می گرفت و بعد از آماده شدن به
سینماهای شهر می فروخت این روند ادامه داشت تا روزی که در دفتر کارش با چند موش شیطان روبرو شد. تفحص در رفتار موش ها و تامل در حرکات آن ها طرحی را به ذهن او نشاند که تولدی تازه را در سینما بنیان نهاد .

آشنائی والت دیسنی با دوشیزه ژوزف ليليان که نخستین همکاراو در تجربه های سخت و شگفت انگیز او بود زندگی او را دگرگون کرد و در کنار او بود که نخستین بار موفق به ساخت فیلم خرگوش خوشبخت شد.

هنوز ساخت این فیلم به آخر نرسیده بود که والت دیسنی با ليليان ازدواج کرد و چندشب بعد ، بار دیگر حضور یک موش در خانه آن ها ذهن سرشار والت دیسنی را متوجه ساخت مجموعه فیلمهای موش و گربه نمود. 

او در سال 1923 میلادی با این که فقط چهل دلار بیشتر نداشت به هالیوود رفت و شروع به ساختن کارتون کرد با این که چند بار موفق نشد سپس توانست استادیوی جدیدی را راه اندازی کند سرمایه ی اولیه را برادرش به والت داد از سال 1928 فیلم های کارتونی والت دیسنی مورد توجه همه ی مردم و همه ی سنین بوده است.

والت دیزنی توانست با تلاش و پشتکار به محبوبیت و شهرت جهانی برسد والت دیزنی در سال 1934 اعلام کرد که قصد ساخت یک فیلم انیمیشن به نام سفید برفی و هفت کوتوله را دارد و همچنین ساخت این فیلم سه سال طول کشید و پرفروش ترین فیلم آن زمان شد.

و او اولین شهربازی جهان را تاسیس کرد حالا هر کس به امریکا می رود حتما به دیدن پارک شگفت انگیز دیسنی لند که والت دیسنی بنیان گذار آن بوده می رود و در دل آن همه شگفتی را که از ذهن خلاق مردی فقیر تراوش نمود، تحسین می کند.  او به عنوان یکی از خلاق ترین مردان قرن بیستم شناخته می شود این هنرمند که 30 جایزه اسکار را به اسم خود در آورد در سال1966 در لس آنجلس در گذشت 

4.2/5 - (8 امتیاز)

یک دیدگاه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *