معرفی کتاب ثروتمندترین مرد بابل+[ویدیو اختصاصی]

خانه » مقالات » معرفی کتاب ثروتمندترین مرد بابل+[ویدیو اختصاصی]

کتاب ثروتمندترین مرد بابل

کتاب ثروتمندترین مرد بابل را حتما مطالعه کنید اگر به دنبال درک بهتری از موفقیت مالی و کسب ثروت هستید. 

ثروتمندترین مرد بابل The Richest Man in Babylon نوشته ی جورج سمیوئل کلاسون (George Samuel Clason) است، 

ابتدا پیشنهاد می کنم دیدیو معرفی این کتاب را مشاهده کنید:

 

دانلود ویدیو معرفی کتاب ثروتمندترین مرد بابل

[button color=”red” size=”big” link=”https://affstat.adro.co/click/680905ad-5bc2-44e4-a3fc-40195203c95d” icon=”” target=”true” nofollow=”true”]برای خرید کتاب ثروتمندترین مرد بابل اینجا کلیک کنید[/button]

معرفی کتاب ثروتمند ترین مرد بابل

این کتاب جزو پرفروش ترین کتاب های زمینه ی ثروت به شمار می رود. ثروتمند ترین مرد بابل اگر چه کتابی قدیمی است اما حاوی راهنمایی هایی عملی و ارزشمندی است که می تواند یه رفع کمبود ها و مشکلات مالی کمک کند.

این کتاب درباره ی موفقیت های فردی هریک از ماست. موفقیت یعنی این که در اثر کوشش و تلاش و مهارت های خود به هدف هایی که داریم برسیم.  آمادگی کافی ،کلید موفقیت ماست شاید اعمال ما عاقلانه تر از افکارمان ، و افکار ما عاقلانه تر از درک و فهممان نباشد

این کتاب که برای رفع کمبودها و مشکلات مالی نوشته شده است راهنمای درک مسائل مالی است هدف واقعی آن ایجاد بینشی است تا علاقه مندان به موفقیت مالی به کمک آن بینش ،ثروتمند شوند و از ثروت خود نگهداری کنند و از محل درآمدهای ناشی از آن ثروت ،ثروت بیشتری بیندوزند

این کتاب قبلا به بسیاری از زبانها ترجمه شده است و بسیاری از خوانندگان آن در سراسر دنیا با مطالعه و اجرای دستورات آن توانسته اند به موفقیتهای بزرگ نایل شوند ،برموجودی حسابهای بانکی خود بیفزایند و با اشتیاق فراوان ،مسائل مشکل مالی خود را حل کنند.

نویسنده ی کتاب ثروتمندترین مرد بابل جورج ساموئل کلاسون می باشد و تعداد صفحات این کتاب 167 صفحه است .

 

 مردی در آرزوی طلا، داستانی از کتاب ثروتمندترین مرد بابل

در اولین داستان این کتاب دو دوست به نام بن سیر ارابه ساز شهر بابل و کوبی چنگ نواز می باشد. بن سیر به دوست اش کوبی می گوید: ما در ثروتمند ترین شهر جهان زندگی می کنیم جهانگردان می گویند هیچ شهری از لحاظ ثروت همچون شهر ما نیست پیرامون ما را ثروت فرا گرفته است و ما کمترین نصیبی از آن همه نداریم

اکنون که نیمی از عمرما در کار و زحمت سپری شده ، تو که بهترین دوست منی از من دو شکل وام می خواهی که در پایان ضیافت اشراف به من برگردانی آنگاه من به تو چه جوابی می دهم؟ آیا به تو می گویم این همیان من ،بیا آنچه را که در آن است با هم قسمت کنیم؟خیر من می دانم که کیسه من هم همچون کیسه تو خالی است

ما را چه شده است؟چرا نمی توانیم آن قدر سکه های طلا و نقره بدست آوریم که برای خرید خوراک و پوشاکمان کاملا کافی باشد؟

در ضمن فرزندان ما را در نظر بگیر آیا فرزندان پا جای پای پدران خود نمی گذارند آیا پسران ما ، و خانواده و پسران آنان و خلاصه همه اولاد و اعقاب ما ، باید در میان گنج های طلا زندگی کنند و خود را به شیر ترشیده بز و یا شور میهمان سازند؟

کوبی با گیجی به او نگاه کرد و گفت بن سیر ما سالهاست که باهم دوستیم و تاکنون هرگز با من این گونه سخن نگفته بودی، بن سیر گفت در این سالها من چنین افکاری نداشتم من عادت داشتم که همیشه از بام تا شام زحمت بکشم تا ظریف ترین ارابه ها را بسازم.

ارابه هایی که هرگز کسی قادر به ساختن نظیرشان نیست با خوش خیالی امیدواربودم که روزی خدایان قدر و قیمت کارهای ارزشمند مرا بفهمند و خوشبختی عظیمی را بر من فرو فرستند و هرگز چنین نکردند.

سرانجام دریافتم که هرگز چنان نخواهد کرد به این جهت است که دلم را غم گرفته است من می خواهم که آدم متنفذی باشم.
من دوست دارم که زمیندار و گله دار باشم و لباسهای فاخر بپوشم و در جیبهای لباسم سکه داشته باشم برای رسیدن به این چیزها حاضرم همه قدرت و توانایی جسمی، همه مهارتهای یدی و همه هوشیاری ذهن خود را به کار بگیرم و امیدوارم که زحمات من به هدر نرود.


[box type=”info” align=”” class=”” width=””]مگر ما چه مان است؟[/box]

بار دیگر از تو می پرسم چرا نباید از این نعمت که ثروتمندان از آن برخوردارند سهمی داشته باشیم ؟
کوبی گفت کاش پاسخی به این پرسش می داشتم من نیز راضی تر از تو نیستم درآمد چنگ نوازی من به سرعت ناپدید می شود غالبا برای اینکه خانواده ام گرسنمه نمانند باید نقشه بکشم و برنامه ریزی کنم من هم در دل خود آرزو دارم روزی مالک چنگ بزرگی باشم که بتواند الحانی را که در ذهن من موج می زنند مترنم کند.

با چنین سازی می توانم آهنگهایی را بسازم که هرگز کسی حتی پادشاه ،نظیرش را نشنیده باشد.بن سیر گفت:
[box type=”info” align=”aligncenter” class=”” width=””]داشتن چنان چنگی حق توست زیرا که در تمام بابل هیچکس نمی تواند آن را به شیرینی و خوبی تو بنوازد و اگر کسی بتواند چنگ را به این زیبایی به نوا در آورد نه فقط پادشاه ، بلکه خدایان نیز معشوف خواهند شد.[/box]

 

اما بگو که هزینه خرید چنان چنگی را ازکجا می خواهی بیاوری در حالی که ما هر دو همچون بردگان پادشاه ، فقیریم کوبی پرسید آیا ما نباید بفهمیم که دیگران چگونه طلا را بدست می آورند تا ما نیز شاید بتوانیم مثل آنها عمل کنیم ؟

بن سیر پاسخ داد شاید رموزی در این کار است که ما باید آن ها را یاد بگیریم و برای این منظور باید به اشخاص دانا رجوع کنیم. کوبی گفت همین امروز من از کنار دوست قدیمیمان آرکاد گذشتم که بر ارابه طلائیش سوار بود می توانم با اطمینان بگویم که او حتی نگاه دقیقی به چهره بینوای من نکرد.

و البته کسانی که وضعشان مانند اوست ممکن است به او حق بدهند اما سری برایم تکان داد تا مردم ببینند که او از راه تفقد به مطرب بیچاره ای همچون کوبی لبخند زده و با او احوالپرسی کرده است.

بن سیر با شگفتی گفت می گویند او ثروتمند ترین مرد در تمام بابل است کوبی پاسخ گفت چنان ثروتمند است که گویا شاه در امور خزانه خود از او کمک می گیرد بن سیر سخن او را قطع کرد چنان ثروتمند که اگر من در شب تاریک به دیدارش بروم می ترسم که پایم را ناخواسته بر کیسه پر از پول او بگذارم.

کوبی سرزنش کنان گفت بی ربط می گویی ثروت مرد هرگز در کیفی که با خود حمل می کند نیست کیف انسان هرقدر که پر باشد اگر جریانی ازطلا در آن وارد نشود به سرعت خالی خواهد شد آرکاد در آمدی دارد که به طور دائمی کیسه او را پر پول نگه می دارد و هر قدر که خرج کند در واقع از محل آن درآمد است

بن سیر فورا گفت پس موضوع اصلی ،داشتن درآمد است من دلم می خواهد درآمدی داشته باشم که دائما به کیسه ام سرازیر شود خواه بر روی دیوار خانه ام نشسته باشم و خواه به سفرهای دوربروم آرکاد حتما می داند که انسان چگونه باید برای خود کسب درآمد کند

آرکاد همیشه دوست خوبی بوده است اگر جیب ما پاک تر از قلب مومن است چه باک بیا وقت را تلف نکنیم من از این موضوع که در شهرما این همه طلا هست و ما هیچ نداریم ناراحتم ما می خواهیم که مردان دولتمندی باشیم کوبی گفت بن سیر سخنان تو از دل بر می آید و آنچه گفتی دریچه تازه ای را به روی من گشود من دانستم که چرا ما هرگز ثروتی نداشته ایم

علتش آن است که هرگز به دنبال آن نبوده ایم تو به کار خود علاقه مندی و زحمت بسیار کشیده ای تا بتوانی محکمترین ارابه های شهر بابل را بسازی در این راه تلاش بسیار کرده ای به همین دلیل است که موفق شده ای من نیز آرزو داشتم که چنگ نواز ماهری شوم و در این کار نیز موفق بوده ام پس در هر زمینه که تلاش و کوشش کرده ایم در همان زمینه به موفقیت رسیده ایم.

خدایان نیز از این که در آن راه قدم برنیم خرسند بوده اند اکنون نوری را می بینیم که همچون خورشید طالع ،می درخشد این نور ما را فرا می خواند که چیزهای بیشتری بیاموزیم تا به خوشبختی بیشتری دست یابیم در پرتو این درک تازه
می توانیم راه های شرافتمندانه ای برای رسیدن به آرزو های خود پیدا کنیم.

بن سیر گفت بیا همین امروز پیش آرکاد برویم در ضمن بگذار از دوستان دیگر دوران کودکی خود نیز دعوت کنیم چرا که گذران زندگی آنان نیز بهتر از ما نیست و آنان نیز ممکن است از دانش آرکاد بهرمند شوند کوبی گفت تو در میان دوستان ما از همه با فکر تر بوده ای و به این جهت است که دوستان زیادی داری پس همچنان که گفتی امروز به نزد او می رویم و دوستان خود راهم همراه می بریم.

ثروتمند ترین مرد بابل

در شهر بابل قدیم زمانی مرد ثروتمندی به نام آرکاد زندگی می کرد شهرت ثروت افسانه ای او به دور ترین نقاط دنیای آن روز رفته بود وی همچنین به سخاوت و آزادگی شهرت داشت در دادن صدقه و خیرات بخشنده بود نسبت به خانواده اش دست و دل باز بود و در خرج کردن لذای خودش نیز امساک نمی کرد اما با وجود این بر میران ثروتش هر سال بیش از سال پیش افزوده می شد و همیشه دخلش بر خرج فزونی داشت

روزی جمعی از دوستان ایام جوانی نزد او آمدند و گفتند ای آرکاد تو از همه ی ما ثروتمند تری تو ثروتمند ترین مرد بابل
شده ای در حالی که ما برای بقای خود می جنگیم تو می توانی لطیف ترین جامه ها را بپوشی و می توانی کمیاب ترین غذاها را تنازل کنی در حالی که ما همین قدر که بتوانیم پوشاک و خوراک فقیرانه ای برای خانواده خود تهیه کنیم باید شاکر و قانع باشیم

لیکن زمانی بود که ما باتو فرقی نداشتیم همه ما نزد یک استاد درس خواندیم همه در یک زمین بازی کردیم و تو نه در درس و نه در ورزش بر ما برتری نداشتی و سالهای سال تو شریفتر و وضیع تر از ما نبودی تا آنجا که ما می توانیم قضاوت کنیم تو نه سخت کوشتر از ما بودی و نه وفادار تر

پس چشد که دست تقدیر و روزگار کجمدار ترا متمایز کرد تا بتوانی از مواهب زندگی این همه بهرمند شوی و ما که به اندازه تو شایستگی داشتیم از همه نعمت ها محروم ماندیم 

آرکاد در جواب به آن ها می گوید علتش آن است که جمع مال دارای قواعد و قوانینی است که یا آن ها را نیاموخته اید و یا این که اصلا متوجه آن ها نشده اید در جوانی به اطراف خود نگریستم و چیز های زیادی را دیدم که موجب خوشبختی و رضایت می شوند و دریافتم که ثروت توانایی مرا برای داشتن آن چیزها افزون می کند

ثروت قدرت است و با آن بسیاری از چیزها امکان پذیر می شود چون همه این ها را دانستم به خود گفتم که باید نصیب خود را از نیکی ها و مواهب حیات بردارم دیگر من جزو کسانی نیستم که کنار بنشینم و ازدور دیگران را ببینم که لذت می برند و من حسرت یخورم دیگر راضی نمی شوم که لباس های ارزان قیمت بپوشم و فقیرانه زندگی کنم

بلکه بر عکس خود را بر این سفره پرنعمت میهمان خواهم کرد و  چون همان طور که می دانید فرزند پیشه ور فقیری بودم و  خانواده مان پر جمعیت بود ،لذا امیدمیراث قابل توجهی نداشتم و همین طور که شما با صراحت گفتید نه نیروی
فوق العاده ای داشتم و نه هوش و دانش قابل توجهی پس تصمیم گرفتم اگر بخواهم به خواسته هایم برسم نیاز به مطالعه و زمان دارم.

 اما زمان چیزی است که  به فراوانی در اختیار همه هست هریک از شما زمان زیادی را بیهوده از دست داده اید که
می توانستید آن را صرف گردآوری ثروت کنید اما قبول کنید که چیزی برای عرضه کردن ندارید به جز این که تشکیل
خانواده ای داده اید که ممکن است به آن افتخار کنید

و اما در مورد مطالعه این را باید بدانید علم بر دو نوع است یکی از آن ها علمی است که سبب می شود چیزهایی را که نمی دانیم یاد بگیریم و بدانیم و دیگری علمی است که سبب می شود بفهمیم چه چیزهایی را نمی دانیم . به این جهت تصمیم گرفتم کشف کنم که چگونه می توان ثروتی را گردآوری و پس از این که آن راز را دانستم

آن را وظیفه خود قرار دهم و به خوبی به انجام رسانم زیرا عقل حکم می کند که وقتی در معرض نور آفتاب قرار می گیریم از روشنی آن لذت ببریم چرا که در غیر این صورت در هنگام مرگ به حسرت و غم دچار خواهیم شد 

او به عنوان کاتب مشغول به کار شد و هر روز مطالبی را برروی لوحه های گلی حک می کرد و شغلی کم در آمد برایش بود و تمام در آمدش خرج خوراک و پوشاک و غیره می شود و اینکه چگونه با القمیش آشنا میشود را به دوستانش تعریف
می کند.

آرکاد از القمیش از او راز ثروتمند شدن را می پرسد و او می گوید راه دولتمندی را هنگامی یافتم که متوجه شدم بخشی از درآمد من متعلق به خودم است و باید برای خودم نگه دارم واین سهم نباید کمتر از یک دهم از درآمدت باشد همچنان که درخت ازیک دانه کوچک به وجو می آید ثروت نیر ازمبالغ جزئی به وجود می آید و رشد می کند و هرچه بیشتر آن را تقویت کنی رشد آن بیشتر می شود.

 
یک سال بعد القمیش نزد آرکاد می رود و از او می پرسد که یک دهم درآمدت را برای خودت نگه داشتی آرکاد می گوید بله به آجر پز دادم برای خرید جواهر و شیشه های بی ارزشی را به جای جواهر به او داده بودند و او به دلیل بی تجربگی ثروتش را از دست داد و او یاد گرفت که نباید به هر کسی اعتماد کرد.

 
و به مدت دوسال آرکاد القمیش را ندید و وقتی آرکاد او را دوباره دیدار می کند به آرکاد می گوید تو درس های خوبی را یاد گرفته ای ابتدا آموختی که با مبلغی کمتر از درآمد خود زندگی کنی یاد گرفتی که از کسانی راهنمایی بگیری که دارای علم و تجربه باشند پس شایستگی آن را داری که مسئولیتی رابه تو بدهم و از آرکاد خواست بخش بزرگی از دارایی او را اداره کند و بعد ها او را در سودش شریک کرد.

 
آرکاد می گوید :

قدرت اراده چیزی نیست جز داشتن هدفی ثابت و غیر قابل تغییر و انجام دادن وظایفی در راه رسیدن به آن هدف

هفت راه برای رفع مشکلات مالی

فقر مردم بابل: بعد از جنگ پول ها در دست تعداد انگشت شماری از ثروتمندان شهر است و چاره اندیشی پادشاع بابل سارگون برای تغییر وضعیت جامعه سارگون پس از مشورت با وزیر خود تصمیم می گیرد از ثروتمند ترین مرد بابل که آرکاد می باشد کمک بگیرد تا جامعه از فقر نجات دهد و آرکارد را دعوت کردند و از او پرسیدند آیا حاضری به همه ی اهالی ثروتمند شدن را یاد بدهی؟

آرکاد آمادگی خود را برای آموزش به دیگران اعلام کرد و قرار شد کلاسی با گنجایش صد نفر آماده شود تا آرکاد روش ثروتمند شدن را آموزش دهد و مراحل ثروتمند شدن که هفت مورد بود را آموزش دهد:

  1. از هر ده سکه ای که وارد کیسه شما می شود فقط نه سکه را خرج کنید به همین ترتیب کیسه سنگین می شود و هنگامی که آن را دردست می گیرید از سنگینی آن لذت می برید
  2. مخارج خود را تنظیم کرده مطابق بودجه خود خرج کنید تا پولی کافی برای تامین نیاز های ضروری و خواسته های ارزشمند خود داشته باشید بدون آنکه مجبور شوید بیش از نه دهم درآمد خود را خرج کنید
  3. هریک از سکه های موجودی خود را به کار اندازید تا تولید مثل کند در نتیجه در آمدتان افزایش می یابد
  4. از سرمایه خود در برابر خطرات احتمالی محافظت کنید و طوری سرمایه گذاری کنید که اصل سرمایه تان محفوظ بماند و در صورت نیاز بتوانید آن را خارج کنید و سود عادلانه ای بگیرید و با افراد دانا مشورت کنید
  5. سرمایه گذاری در زمینه ی مسکن ،خانه ای از خود داشته باشید
  6. برای دوران پیری خود و همچنین تامین آتیه خانواده خویش تدبیری بیندیشید
  7. توانایی های خود را افزایش دهید مطالعه کنید و به شخصیت خود احترام بگذارید.

 

یکی دیگر از داستان های این کتاب دیدار با فرشته خوشبختی

در این بخش در مورد فرصت ها صحبت می شود اینکه برخی از افراد فرصت های خوب زندگیشان را از دست می دهند. وبخت و اقبال منتظر نمی مانندو به سراغ کسانی می روندکه از فرصت ها استفاده می کنند وقتی دانستید معامله ای مناسب است بلافاصله انجام دهید فرصت ها را از دست ندهید که بعد ها افسوس بخورید

افراد آرزو می کنند که ثروثمند شوند اما زمانی که فرصت ها در اختیارشان قرار میگیرد سهل انکاری می کنند برای به دام انداختن فرشته خوشبختی باید فرصت ها رابپذیریم

پنج قانون طلایی از کتاب ثروتمند ترین مرد بابل

فانون 1:طلا به مردمی روی می آورد که حداقل یک دهم در آمد خود را پس انداز کنند

قانون 2:طلا به مردمی تعلق می گیرد که آن را در کاری سود آور به کار اندازند

قانون 3:طلا زمانی زیاد می گردد که آن را بامشورت متخصصان با تجربه به کار اندازند

قانون4:طلا از دست کسانی می رود که آن را در کارهای سرمایه گذاری کنند که هیچ تجربه ای ندارند

قانون5:طلا از دست کسانی می رود که برای درآمدهای غیر ممکن به دنبال افراد حقه باز باشند

 

داستان صراف بابلی

این داستان مربوط به مرد نیزه سازی به نام رودن است که به دلیل طراحی یک نیزه از پادشاه 50سکه طلا جایزه میگیرد او باید می دانست که چگونه از این پول باید استفاده کندپیش ماتون صراف معروف رفت و از او کمک خواست و او راهکار هایی به او گفت و صحبت های آن ها مربوط به وام به دیگران بود.

ماتون معتقد است زمانی می توان به کسی وام داد که از باز پرداخت آن مطمئن باشی اگر وام گیرنده نتواند به شکل صحیحی از پول استفاده کند و آن را تلف نماید قطعا قادر نخواهد بود بدهی خود را بپردازد بنابراین اگر به کسی وام
می دهی حتما به امانت چیزی از او بگیر تا درصورت لزوم بتوانی آن را جایگزین مبلغ وام نمایی.

ماتون جوان ها را جاه طلب می داند و می گوید جوان ها به دنبال راه های میانبری هستند که به سرعت ثروتمند شوند برای این که زود ثروتمند شوند بدون فکر کردن پول هایی را قرض می کنند و از آن جا که بی تجربه هستند نمی توانند بفهمند که این وام ها که امیدی به باز پرداخت شان نیست همچون چاله عمیقی است که به زودی در آن می افتند

و مدت ها در آن دست و پا می زنند سعی کن با کسانی شریک شوی که موفق باشند ودراثر تدبیر و مهارت آنان سرمایه ات روزبه روز افزایش یابد اندکی احتیاط از بسیاری از پشیمانی ها جلو گیری می کند

مطالب این کتاب راه هایی را به شما آموزش می دهند که چگونه پول خود را افزایش دهید و ازآن به درستی استفاده کنید.

نتیجه گیری:

این کتاب داستانی است و پیام و آموزش های خودش را در قالب داستان روایت می کند.

شاید خواندن آن در ابتدا برای شما کمی سخت باشد اما بعد از این که چند صفحه ای خواندید با کتاب همراه شده و وارد داستان می شوید. یکی از بهترین کتاب هایی که در زمینه ی بهبود هوش مالی می توانید مطالعه کنید قطعا همین کتاب است. 

[button color=”red” size=”big” link=”https://affstat.adro.co/click/680905ad-5bc2-44e4-a3fc-40195203c95d” icon=”” target=”true” nofollow=”true”]برای خرید کتاب ثروتمندترین مرد بابل اینجا کلیک کنید[/button]

 

4.3/5 - (3 امتیاز)

6 دیدگاه

  1. فوق العاده بود.

    هر خط از مقاله رو با تجربیات خودم، تطبیق دادم و درسهای زیادی ازش گرفتم. مدتها بود که میخواستم این کتاب رو خریداری کنم. با خواندن مقاله شما، همین الان کتاب رو تهیه می‌کنم و روزانه مطالعه می‌کنم. مطمئنم نتیجه می‌گیرم.

    ممنون بابت وقتی که برای نگارش این مقاله ارزشمند گذاشتید. پر توان باشید.

    • ممنون از شما ایمان عزیز
      واقعا با این که خوده کتاب ازلوح های قدیمی جمع آوری شده اما محتویات عالی و کاربردی داره. عمل کردن به قسمت این که یک دهم از درآمد را پس انداز کنید و سپس پس اندازها را به کار گرفتن جهت تولید ارزش افزوده و سود واقعا مفیده.
      اونقدر ویدیو خوبی بود که براش ویدیو تولید کردم و ممنونم از شما که با نظراتتون باعث دلگرمی ما هستید.
      موفق و پیروز باشید

  2. با سلام خدمت شما _ واقعا مطالب مفیدی بود ; ممنون از اینکه مقاله ای در رابطه با جذب ثروت هم تو سایت گذاشتید واقعا جای خالی این موضوعات حس میشد ! اگه امکان داره در مورد ” راز اعداد تکراری ” هم مطلب بذارید . با سپاس فراوان

    • سلام و احترام
      محمد حسین عزیز خیلی خوشحال هستم که از این مطلب رضایت داشتید
      کتاب ثروتمندترین مرد بابل یکی از کتاب های واقعا خواندنی و اثر بخش است.

      مطلبی هم که در مورد راز اعداد تکراری فرمودین، من تا الان هیچ اطلاعی از این موضوع ندارم.
      موفق و پیروز باشید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *