نترس و اشتباه کن
داستانی را از پائولو کوئیلو میخواندم که به یاد زندگی خودمان و اشتباهاتی که انجام در زندگی انجام دادیم افتادم و دیدم این داستان چقدر به طرز وحشتناکی به واقعیت اشاره دارد.
برایتان داستان نترس و اشتباه کن را نوشته ام،بخوانید و در پایان داستان نظر و برداشت شخصی تان را بنویسید.
پائولو در داستان نترس و اشتباه کن نقل میکند:
روزی با یک فرد روحانی در حال قدم زدن در کوهستان بودیم و قرار بود از سمت راست قله را فتح کنیم همانطور که در دره در حال قدم زدن بودیم ناگهان درخشش چیزی توجه ما را خودش جلب کرد درخشش مانند درخشیدن جواهر بود و ما به خیال اینکه جواهری یافته این راه خود را کج کرده و به سمت چپ دره رفتیم و بعد از ساعتها پیادهروی وقتی به آنجا رسیدیم دیگر ظهر شده بود، وقتی رسیدیم به محل درخشیدنشی متوجه شدیم که جواهری در کار نیست و نور خورشید بر قوطی خالی آبجو مصرفشده میتابید و درخششی عجیب و جواهر گونه ایجاد میکرد
دیگر نمیتوانستیم برگردیم و قله را فتح کنیم چون به تاریکی هوا میخوردیم.
ناگهان پیش خودم فکر کردم تابهحال در زندگی خود چند بار درراه رسیدن به اهداف خود به خاطر رسیدن به درخششهای پوچ راه خود را کج کردهام و از مسیر هدفم دور شدهام ؟
خیلی
اما ناگهان فکر دیگری بر ذهنم وارد شد که اگر ما اینهمه راه نمیآمدیم و نمیدیدیم که این درخشش یک درخشش پوچ است آیا ذهنمان همیشه پیش اینجا نبود که شاید در اینجا گنجی بود و ما این را نیامدیم و مدتها حسرت میخوردیم؟
از اشتباهاتی که در زندگی خود انجام دادهاید ناراحت نباشید
اشتباهات خود را بپذیرید امروز وقت این است که از اشتباهات خودتان درس بگیرید
درسهای اشتباهاتتان را خوب یاد بگیرید چون بهای سنگینی برای یادگرفتن این درسها پرداختهاید.
به دنبال این نباشید که چرا این اشتباهات و خطاها را در زندگی خود انجام دادهاید به دنبال این باشید که بتوانید درسهای مفید و ضروری را از اشتباهات خود بگیرید و هرگز یک اشتباه را دو بار تکرار نکنید و از انجام اشتباهات جدید نترسید،هر اشتباه جدیدی با خود درسهای تازهای به همراه دارد که این درسها باعث قویتر شدن شما و پختهتر شدن روحتان میشود.
این فرایند اشتباه کردن تا آخر عمر ادامه دارد و هرگز پایان نمییابد افراد موفق کسانی هستند که درسهای اشتباههای خودشان را زود یاد میگیرند و که این کمک به موفقیت آنها در زندگی میکند.
باید بتوانید بعد از هر اشتباه و شکست بهسرعت خود را جمعوجور کرده و سرپا شوید و با همان تن زخمی اما باروحی قوی به راه خود برای رسیدن به اهدافتان ادامه دهید
آنقدر راه بروید تا به تکتک هدفهایی که در ذهن دارید برسید.
پیشنهاد میکنیم حتما کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئيلو را مطالعه کنید.
عالی … خیلی به این مقاله نیاز داشتم الان واقعا کمک کرد بهم