3 عامل مهم شکست چه چیز هایی هستند ؟
در حال صحبت با دوست عزیزی بودم که خیلی از زندگی خودش ناراضی بود و می گفت دست به هر کاری می زنه
شکست می خوره.
می خواست توی زندگی خودش تغییری ایجاد کنه، اما مدام بهونه های مخلفی رو پیش می کشید.
بهونه های مختلفی مثل شانس نداشتن و پارتی داشتن سایرین و خراب بودن وضعیت اقتصادی و …
همون جا وسط صحبت هاش این نکته به ذهنم رسید که اگر فقط کمی کتاب ها و روزنامه های قدیمی رو بخونیم متوجه می شیم که بهانه ی گرونی و مشکل اقتصادی و بیکاری تقریبا همیشه تیتر رسانه ها بوده، اما تو همون وضعیت یک عده بسیار موفق بودند اون هم بدون پارتی و رانت و…
یکم که باهم گذشته رو بررسی کردیم متوجه شدیم که ایشون مدل ذهنی خاصی دارند که مدام منجر به شکست می شه.
شکست هایی که می تونه در شغل ایشون باشه یا در زندگی شخصیشون و روابط عاطفی شون
ایشون یا کاری رو شروع نمی کردند یا اگر کاری رو شروع می کرند دقیقا در میانه ی راه دست از کار می کشیدن.
یعنی دقیقا زمانی که یک پروژه اونقدری پیشرفت کرده بود که بشه برای چند ماه آینده انتظار موفقیت اون پروژه رو داشت، ایشون کار روی اون پروژه رو تعطیل می کردند و مشغول کار دیگه ای می شدند.
این صحبت باعث شد فیلم زیر رو در مورد 3 عامل مهم شکست ضبط کنم:
جالبه این دوستی که داشتیم با هم صحبت می کردیم وقتی می خواست کاری رو شروع بکنه به شدت به دنبال امکانات و لوازم حرفه ای مورد نیاز بود و قسمت زیادی از سرمایه ای که داشت رو صرف تهیه ی امکانات می کرد،
بدون این که کوچک ترین تحقیقی در اون زمنیه انجام بده.
بعد از گذشت مدتی که از اون کسب و کار نتیجه نمی گرفت سریع از کسب و کار خارج می شد. مداومت و پایداری در
کارهاش نداشت، که یکی از عوامل شایع در مورد شکست در زندگی است.
می دن و هر کس از بیرون نگاهشون می کنه پیش خودش فکر می کنه که این ها دیگه بعد از چند سال تبدیل به یکی
از افراد شاخص در زمینه ای که هستند می شوند و به قولی می ترکونند.
اما ناگهان اتفاقی این وسط پیش میاد که ناگهانی کیفیت کارشون کم می شه،دیگه مثل قبل سرویس نمی دن و و کم کم
رو به ضعیف شدن حرکت می کنند تا جایی که حذف می شن.
به راحتی قابل تشخیص نیست.
حجم ریه شون در اثر انجام تمرینات هوازی افزایش پیدا می کنه و خیلی خوش هیکل و خوش فرم میشن، اما بعد از یک سال که دوباره می بینیمشون تغییر کردن، چاق تر یا لاغر تر شدن، دیگه تمرینات رو دنبال نمی کنند.
وقتی می پرسی چرا دیگه ادامه ندادی؟
جمله بالا براتون آشنا نیست؟
می کنیم از عوامل اهمال کاری و کامل گرایی هست که واقعا ضررهای زیادی به ما می زنه.
هنر شروع کردن و ادامه دادن
راه اندازی می کرد احتمال موفقیت کسب و کارش بالا بود و با ادامه دادن و استمرار می توانست کسب و کار خودش
را گسترش دهد.
داشته باشد باز احتمال شکست این نوع کسب و کار بالاست. چرا؟
را رعایت کند بعد از استمرار و گذشت مدتی احتمال موفقیت این بیزینس نسبتا بالا است.
متن فیلم 3 عامل مهم شکست:
دوستان عزیز سلام. وقتتون بخیر باشد، علی محمدیان هستم، در این فایل، میخواهم3 نکتهای که باعث میشوند ما به سمت اهدافمان نرویم را بگویم.
این سه نکته باعث میشوند که ما در میانه راه رسیدن به موفقیت، متوقف شویم و یا اصلا کاری را شروع نکنیم.
اولین نکته برای اینکه به سمت خواستههایمان وآن هدفی که داریم، مثلا میتواند یاد گرفتن زبان انگلیسی، شروع کردن یک درس باشد، و یا حتی شروع کردن یک بیزینس باشد،برویم، اولین نکته این است که ما کاملگرایی و ترس را کنار بگذاریم،کنار گذاشتن، کامل گرایی و یعنی از انجام آن کار نترسیم و آن را انجام دهیم،البته نترسیدن به معنای حماقت کردن نیست.
ما باید ریسکهای حساب شده کنیم، و از این که کارهای جدید را امتحان کنیم نترسیم،روشهای جدید را امتحان کنیم.
کاملگرایی، که با ترس کنار هم آوردیم، برای مثال ما میخواهیم بیزینس خودمان را شروع کنیم، با خودمان فکر کنیم که من تخصص انجام آن کار را ندارم، پول ندارم و من که مشتری ندارم،و کلی مثالهای اینطوری میزنیم، تا کاری را انجام ندهیم،
یا برای مثال، طرف دانشجو است، و میخواهد کاری را شروع کند، از او میپرسیم که چرا تا الان کاری را شروع نکردهای، که پول در بیاوری و مستقل باشی؟؟جواب میدهد که من الان دانشجو هستم، کسی به دانشجو کار نمیدهد، مهارت بلد نیستم و….. .چرا؟
چون کاملگراییمیکند و میخواهد از همان روز اولی که سر کار رفت از مبالغ بالا شروع کند، از همان روز اولی که بیزینس خودش را راه انداخت، کلی مشتری صف بکشند، وب سایتش شلوغ شود و…. اما حقیقت به این شکل نیست، شما ممکن است برای راه انداختن یک وب سایت، ماهها وب سایت شما خاک بخورد و یا زمانی که وارد یک کسب و کار میشوید، ماهها شما در سطح پایینی از کسب و کار خودتان باشید. تا بعد ها رشد کنید، پس کامل گرایی را کنار بگذاریم، از هر چیزی که همین الان داریم استفاده کنیم و ازهمین حالا قدم اول را برداریم….
مورد بعدی این هست که به هر شکلی ما باید قدم اول خودمان را برداریم، باید بهانهها را کنار بگذاریم،تنبلی،کاملگرایی، همه را کنار بگذاریم،البته گفتنش بسیار راحت است، باید وارد عمل شویم و یک اقدام ساده انجام دهیم.
شاید آن اقدام ساده این باشد که یک درخواست کار به یک جایی دهیم و یا راه انداختن یک پیج در اینستاگرام باشد، یا زدن یک سایت شخصی، زدن یک بلاگ، یا هر کار دیگهای، زنگ زدن به یک دوست،معذرت خواهی کردن، درخواست کار دادن و یا هر کار دیگهای که خودتان خیلی بهتر میدانید، اما تا زمانی که قدم اول را برندارید و تنها در ذهن خودتان این را پرورش دهید، که چه کاری را میخواهید انجام دهید، شما موفق نمیشوید،رمز موفقیت شما در رسیدن به هدف این است که قدم اول را بردارید، از همینجایی که هستید،همین جایی که این ویدئو را تماشا میکنید، فقط کافی هست که یک قدم بردارید، یک کار مثبت که شما را به سمت هدفتان برساند. پس تا اینجا یاد گرفتیم که ترس و کاملگرایی را کنار بگذاریم و قدم اول را برداریم.
مورد سوم که به ما ضربهی شدیدی میزند این هست که در میانهی راه افراد متوقف میشوند. اقای ملکوم گلدول در کتاب outliers، تافتههای جدا بافته، یک تحقیقی را بررسی کرده است و آن این است که افرادی مثل بیل گیتس، مثل استیو جابز، گروه بیتلز، و خیلی گروههای موفق دیگه، تا زمانی که در کار خودشان بدرخشند و به موفقیت بالایی برسند،حدود ده هزار ساعت تمرین داشتهاند،
زمانی که ما کاری را شروع میکنیم، وارد یک حرفهای میشویم، وقتی که میخواهیم، مهارتی را یاد بگیریم، در وسط راه سرد میشیم، دقیقا در میانههای راه هست، آن شوق و اشتیاقی که داشتیم خوابیده است و با آن سختی راه مواجه شدیم، آن محیط سخت رقابت در بیزینس را دیدیم و تازه، کار ما میخواهد جان بگیرد، یک مشتری بیاید، دو مشتری بیاید که نا امید میشویم، و کار را رها میکنیم،
دقیقا مانند دانشجویی که چند واحد را میخواند و برای مثال 110 واحد خوانده و در صد و دهمین واحد، درس خودش را رها میکند و از دانشگاه خارج میشود، همهی اینها نشانههای این است که، ما در وسط راه متوقف میشویم، شاید آن دانشجویی که در وسط راه،همهی اینها نشانهآن است که ما در وسط راه متوقف میشویم.
شاید آن دانشجویی که درسش را رها کرده تا گرفتن مدرکش، بیست واحد و یا سی واحد داشت، در نهایت در یک الی دو ترم دیگر میتوانست لیسانس بگیرد، اما بخاطر اینکه متوقف شد و کارش را ادامه نداد و موفق نشد که لیسانش را بگیرد، خیلی جالب است که اریک توماس که یک سخنران انگیزشی است، میگوید دوازده سال طول کشید تا من موفق شدم لیسانس بگیرم،ولی ادامه دادم، حالا ما نمیگوییم که به این شکل ادامه دهید، اما متوقف نشوید، اگر که کاری را شروع کردیم،اگر هدفی را انتخاب کردیم که میخواهیم به هدفمان برسیم، این سه شرط را رعایت کنیم:
- 1-کامل گرایی و ترس را کنار بگذاریم،
- 2-قدم اول را برداریم
- 3- متوقف نشیم.
هر روز خودمان را بهبود ببخشیم،کایزن، بهبود مستمر، در سایت مقالاتی در مورد کایزن و بهبود مستمر قرار دادهام،میتوانید آنها را مطالعه کنید و ببینید چطوری با روش بهبود مستمر، میتوان تغییرات شگفت انگیزی را ایجاد کرد.
منتظر شنیدن نظرات خوبتان هستم،نظراتتان را در زیر همین پست، در قسمت نظرات، برای ما بنویسید.
موفق و پیروز باشید.
در زمینه ای که فعالیت میکنید جزو بهترین سایت ها هستید