از من بپرس چیست؟
مجموعه ی از من بپرس، مجموعه ای است که کاربران کانال تلگرام از ما پرسیده اند و ما جواب آن ها را به صورت فایل صوتی آماده کرده ایم.
سوالاتی پرسیده شده در مورد، اعتماد به نفس، عزت نفس،خود باوری،کسب درآمد،کسب و کار و..
اگر سوالی دارید می توانید در قسمت نظرات همین صفحه از ما بپرسید.
اگر هنوز قسمت اول تا سوم مجموعه ی از من بپرس را گوش نداده اید، پیشنهاد می کنیم ابتدا آن ها را گوش دهید. برای گوش دادن به قسمت اول و دوم، روی لینک زیر کلیک کنید:
قسمت اول و دوم مجموعه ی از من بپرس
متن تایپ شده فایل صوتی از من بپرس قسمت چهارم
سلام. با ادامهی سوالات در خدمت شما هستیم. من علی محمدیان هستم. مربی و مدرس مهارتهای اعتماد بهنفس و بهبود فردی.
دوستان سوال پرسیدند اینکه من مدرس زبان هستم. ۳۳ سالم است. قبلاً اعتماد به نفسم عالی بود. راحت در جمع حرف میزدم. اما الان وقتی جلسهی کاری میگذارند اصلا حرف نمیزنم.
خب دوست عزیز شما الان به مشکلتان آگاه شدید. آگاه شدید به اینکه صبحتی انجام نمیدهید جایی که نیاز هست صبحت کنید. یا از سر خجولی و خجالت هست که صحبتی انجام نمیدهید یا اینکه حس میکنید دیگر برای حرفتان ارزشی قائل نیستند. یعنی چه در یک جلسه حرف بزنید، چه حرف نزنید تاثیری ندارد.
اما یک پیشنهاد برای شما دارم. وقتی به مشکل خودتان آگاه شدید کارتان را از قدمهای کوچک شروع کنید یعنی اگر این بار که جلسه گذاشتند قرار نیست که شما بلند شوید ۱۰ دقیقه صحبت کنید. شما فقط یک نظر کوچک بدهید. بگویید من با این نظر موافقم، با این نظر مخالفم. شروع کنید به باز کردن سر صحبت. و بعد از گذشت مدتی میبینید که به روال قبلی خودتان برگشتهاید و دارید در جمع راحت صحبت میکنید. مهمترین کاری که باید انجام بدهید این است که برای مشکل خودتان یک اقدامی انجام بدهید. اگر مشکلی دارید و برای آن اقدامی نمیکنید، مشکل شما روز به روز بزرگتر میشود و شما در حل کردن آن ناتوانتر میشوید. آن مشکل برای شما سختتر حل میشود. نه اینکه حل نشود، سختتر میتوانید آن مشکل را حل کنید. پس پیشنهاد میکنم اگر فردا یا همین حالا در محل کارتان هستید سعی کنید با دوستان و همکاران صحبت کنید، مخصوصا با کسانی که از آنها میترسید. ببینید از چه کسی میترسید که با او صحبت کنید. بروید با آنها سر صحبت را باز کنید. یک درخواست کوچک از آنها داشته باشید. کمی از آنها تعریف کنید. تملق نکنید. تعریف کنید. تعریف درست و صادقانه.
شاید مثلا یک مدیری در موسسه زبان دارید که خیلی خوشتیپ هستند، خیلی خوب لباس ست میکنند، میتوانید یک بار بهشان بگویید که چقدر خوب لباس ست میکنید، همیشه لباسهایتان ست است. البته باید این را هم مد نظر داشته باشید که اگر خانم هستید و ایشان یک آقا هستند، بالاخره هرکاری یک سری عواقب دارد، نروید حتما درمورد ظاهرش از او تعریف کنید. درمورد پشتکارش، در مورد اخلاق مدیریتیاش تعریف کنید. طوری تعریف کنید که تعریفتان واقعا صادقانه باشد و من اگر جای شما باشم دفعهی بعدی که در جمع قرار میگیرم حتما شروع میکنم به صحبت کردن. صدایم میلرزد، دستم میلرزد، ممکن است اینها برایم پیش بیاید. ممکن است حرفم یادم برود اما قدم اول را بر میدارم و صحبت میکنم.
قدم اول را که بردارید، صحبت که بکنید یک مسیری در مغزتان تشکیل میشود، یک مسیر عصبی در مغزتان تشکیل میشود که اگر دفعات بعد این کار را انجام بدهید این مسیر عصبی مدام تقویت میشود و باعث میشود مدام صحبت کردن به مرور زمان برای شما آسانتر و آسانتر بشود. آنقدر این مسیر با تمرین قوی میشود که دیگر شما اصلا از صحبت کردن در جمع ابایی ندارید. ممکن است استرس داشته باشید. بزرگترین سخنرانهای دنیا هم استرس میگیرند اما دیگر ترس فلجتان نمیکند. اینکه دیگر صحبت نکنید، اینکه نظرتان را اعلام نکنید، این مشکلات پیش نمیآید.
خانم برومند سوال پرسیدند من ۱۲ سال در آموزشگاه نقاشی تدریس میکنم. از حقوق کم شروع کردم تا به حقوق ثابتی رسیدم. الان کارفرمایم میگوید که میدانم حقت بیشتر از این است ولی نمیتوانم حقوقت را اضافه کنم. اعتماد بهنفسم پایین آمده. نمیدانم چه کار کنم. انرژی برای کار ندارم.
خب خانم برومند خدمتتان عرض کنم که شما ۱۲ سال تجربه دارید و تقریبا در رشته خودتان یک استاد هستید، چرا شاگرد خصوصی نمیگیرید؟
اگر دوست دارید در آن موسسه بمانید با همان حقوق بمانید. یا میتوانید با آنها صحبت کنید و بگویید که قسمتی از درصد درآمد شاگردها را به من بده. کلی راه هست که میتوانید درآمدتان را افزایش بدهید. یکی از راههایی که شما میتوانید درآمدتان را افزایش بدهید این است که بروید با جاهایی که لوازم اولیهی نقاشی را میفروشند صحبت کنید و بگویید اگر مثلا من در ماه ۱۰ تا، ۵ تا، ۱۰۰ تا مشتری برای شما بفرستم چند درصد از این فروش محصولاتتان را به من میدهید. اگر مثلا قرار است دوستان یک پکی تهیه کنند، مثلا پک اولیه نقاشیشان ۳۰۰ هزار تومان است، اگر قرار است این پک را تهیه کنند شما با آن مغازه صحبت کنید ببینید که مثلا اگر شما ۱۰ تا یا در ماه ۲۰ تا مشتری برایشان ببرید که از آنها ۳۰۰ هزار تومن حداقل خرید کنند، یعنی حداقل ۳ یا ۶ میلیون تومان، برای آنها مشتری بفرستید، حاضر هستند چقدر به شما پول بدهند. حاضر هستند چند درصد این مبلغ را به شما بدهند. آیا حاضر هستند مثلا مبلغ ۵۰۰ هزار تومان از این پول را به شما بدهند. با تجربهای که در بازار دارم و دوستانی که میشناسم، بله قطعا حاضر هستند. میتوانید یک کانال تلگرامی راه بندازید. میتوانید یک پیج اینستاگرام راه بندازید و هنر خودتان را به مردم عرضه کنید. اگر هنری دارید میتوانید خیلی راحت کسب درآمد کنید. اگر مثلا میتوانید چهره طراحی کنید، خیلی از افراد هستند که برای تولد عزیزانشان چهرهشان را طراحی میکنند و از مبلغ مثلا۵۰، ۶۰ هزار تومان تا ۲۰۰، ۳۰۰ هزار تومان، پول این کار را میدهند. شما هم فقط کافی است کمی علم بازاریابی یاد بگیرید و هنرتان را عرضه کنید. یعنی بگویید من هستم و توانایی انجام این کار را هم دارم. کم کم مشتریها، شاگردان خصوصی به سمت شما میآیند. و بروید به سمت افرادی که میخواهند هنری را یاد بگیرند ولی ترجیحشان این است که خصوصی یاد بگیرند. خیلی از افراد هستند دوست ندارند جلوی جمع اشتباه کنند، جلوی جمع نقاشی بدی بکشند، جلوی جمع خط بدی بنویسند، خطشان خوب نباشد؛ به سمت این افراد بروید. شما خیلی راحت میتوانید این افراد را پیدا کنید و با آنها ارتباط برقرار کنید و اینها را جز جامعهی مشتریهای خودتان قرار بدهید. اگر شما روزی یک نفر را پرزنت کنید، در ماه میشود ۳۰ نفر، از این ۳۰ نفر ۵ نفر بیایند مشتری شما بشوند و هرکدام به شما ۲۰۰ هزار تومان پول بدهند، یک میلیون تومان به درآمد شما اضافه شده. و با توجه به تجربهای که دارم فکر نمیکنم کارفرمایی ۱ میلیون تومان حقوق کسی را به این سادگی افزایش بدهد. شما با یک تغییر کوچک در باورهای خودتان، در رویهی عملکرد خودتان میتوانید درآمد خودتان را افزایش بدهید.
سوال خیلی جالبی پرسیدند. دوست عزیزی سوال پرسیده خب چه کار کنم که شجاع باشم و اعتماد بهنفسم بالا برود؟
من این سوال را بهصورت کلی جواب میدهم. برای اینکه شجاع باشیم و اعتماد بهنفسمان بالا برود، خب ما اگر از کاری میترسیم باید شروع کنیم به سمت آن کار رفتن و انجام دادن آن کار. البته باید این را هم منطقی و عقلانی بررسی کنیم. وقتی اینجا ما میگوییم ما از کاری میترسیم شاید یکی از پیاده رد شدن از اتوبان شلوغ بترسد، این کار اصلا عقلانی نیست و اصلا منطقی نیست که شما بروید از یک اتوبان شلوغ رد بشوید که بگویید میخواهم شجاع بشوم و ترسم بریزد. اصلا جالب نیست. اما یکی هست که از ارتفاع میترسد، برای ترس از ارتفاع شما میتوانید کم کم اقدام کنید. مثلاً یک بار از پلههای یک ساختمان چهار طبقه بالا بروید. از آسانسور نروید. از پلهها بالا بروید و هر طبقهای که میرسید پایین را نگاه کنید. مثلا از طبقه سوم از پنجره پایین را نگاه کنید یا از طبقه چهارم از پنجره پایین را نگاه کنید. بعد بروید پشت بام و از پشت بام پایین را نگاه کنید. کم کم حساسیت زدایی کنید یعنی حساسیت زدایی نظاممند داشته باشید که کم کم ترس شما بریزد.
بعد برای بالا رفتن اعتماد بهنفستان هم همین پروسه است. اگر شما از رانندگی میترسید کم کم با یک همراه شروع به رانندگی کنید. رانندگی در مسافتهای کوتاه. دور زدن در جاهای نزدیک. کم کم تمرین کنید. اعتماد بهنفس در هر زمینهای با تمرین و تکرار قابل افزایش است.
امیدوارم لذت برده باشید و توانسته باشم جواب سوالاتتان را بدهم.