خلاصه ای از کتاب صبح جادویی

در اینجا قصد داریم به معرفی یک کتاب به نام صبح جادویی(the miracle magic) و نوشته هال الرود(hal elrod) بپردازیم.

اگر واقعا به دنبال بهبود زندگی تان هستید و می خواهید یک زندگی عالی را تجربه کنید و از یکنواخت بودن زندگیتان نجات پیدا کنید پشنهاد می کنم که کتاب صبح جادویی را بخوانید

مهم نیست در حال حاضر در چه شرایطی هستید خواه در بالا ترین سطوح موفقیت باشید یا در کشمکش و تقلا برای پیدا کردن مسیرتان به سوی موفقیت می دانم که حداقل یک وجه اشتراک داریم احتمالا بیش از یک وجه اشتراک داشته باشیم

اما درباره ی این یکی کاملا مطمئن هستم ما می خواهیم خودمان و زندگی هایمان را بهبود ببخشیم این موضوع بدین معنی نیست که ما با زندگی هایمان مشکلی داریم بلکه ما با یک نیروی غریزی و اشتیاق درونی برای پیشرفت و بهبود دائمی متولد شده ایم من معتقدم که این اشتیاق درون همه ی ما وجود دارد

با این حال بسیاری از ما هرروز بیدار می شویم و زندگی تقریبا یک سان و یک نواختی را تجربه می کنیم کتاب صبح جادویی کاربردی ترین ،نتیجه بخش ترین و متحول کننده ترین شیوه برای بهبود همه ی
جنبه های زندگی است

برای افراد جویای موفقیت کتاب صبح جادویی کاملا یک تغییر دهنده ی بازی است که اجازه می دهد به سطوح بالاتری از زندگی تان برسید و موفقیت شخصی و حرفه ای شما را بسیار فراتر از چیزی می برد که در گذشته به آن دست پیدا کرده اید

در حالی که این موفقیت می تواند شامل افزایش حقوق ،رشد کسب و کار،افزایش فروش و یا افزایش درآمد باشد اما اغلب درباره ی کشف راه های جدید برای تجربه ی سطوح عمیق تری از تعادل و رضایت شخصی در جنبه های مختلف زندگی تان است که ممکن است ازآن ها غفلت کرده باشید

این موفقیت می تواند به معنی ایجاد بهبود های قابل توجه در وضعیت سلامتی ،شادی ،ارتباطات،شرایط مالی،شرایط معنوی و همه ی جنبه های مهم زندگی تان باشد برای آن هایی که در دریایی از مشکلات و چالش ها دست و پا می زنند و از لحاظ ذهنی ،احساسی ،جسمی ،مالی و یا در ارتباطاتشان دوران بدی را سپری می کنند

صبح جادویی به کرات ثابت کرده است که تنها چیزی است که می تواند هر کسی را توانمند سازد تا در زمانی بسیار کوتاه بر چالش هایی ظاهرا غیرقابل عبور غلبه کند و تغییراتی خارق العاده در شرایط و زندگی اش ایجاد کند 

مقدمه

داستان من و اینکه چرا داستان شما مهم است

نویسنده ی کتاب هال الرود است. این کتاب شامل 6 عادتی است که باید قبل از ساعت 8صبح انجام دهید که زندگی تان را متحول کند

 

نویسنده ی این کتاب هال الرود در سال 1999 در سن بیست سالگی زمانی که یک زندگی خوبی را سپری می کرد یک شب با یک راننده مست تصادف می کند و شش روز در کما می ماند و پس از آن متوجه می شود که دیگر هرگز نمی تواند راه برود

 

بعد از هفت هفته ی چالش انگیز توان بخشی در بیمارستان و تلاش برای یادگیری دوباره ی راه رفتن ، به آغوش مراقبت والدینم ترخیص شدم و به دنیای واقعی بازگشتم با وجود یازده استخوان شکسته ،آسیب مغزی جدی 

و نامزدی که در بیمارستان نامزدی اش را با من به هم زده بود و زندگی ای که من می شناختم دیگر هرگز مثل قبل نمی شد باور کنید یا نه همه ی این ها به اتفاقات خوب و غیر قابل باوری منجر می شدند 

 

اگر چه کنار آمدن با شرایط جدیدم آسان نبود وگاه گاهی با خودم می اندیشیدم  که چرا این اتفاق باید برای من بیفتد اما باید مسئولیت بازگشت زندگی ام به شرایط مطلوب گذشته را می پذیرفتم به جای ناله و شکایت از این که اوضاع چه گونه باید باشد ،اوضاع را به همان صورتی که بود پذیرفتم

 

و در آغوش گرفتم به جای این که انرژی ام را صرف این آرزو کنم که ای کاش زندگی ام کمی متفاوت بود (این آرزو که ای کاش آن اتفاقات بد برایم رخ نداده بود)کاملا تمرکز کردم تا از داشته هایم بهترین بهره را ببرم

 

از آن جایی که نمی توانستم گذشته را تغییر دهم بر پیش روی و جلو رفتن تمرکز کردم من زندگی ام را وقف به کار گیری استعدادهای بالقوه و دستیابی به رویاهایم کردم و بنابراین توانستم کشف کنم که چه گونه دیگران را توانمند سازم تا آن ها هم همین کار را انجام دهند

 

در نتیجه ی انتخاب قدردانی برای داشته ها ،پذیرش بی قید و شرط نداشته ها و پذیرش مسئولیت کامل برای خلق چیزهایی که می خواستم سرانجام آن تصادف ویرانگر تبدیل به یکی از بهترین اتفاق های زندگی ام شد

 

با پذیرش این اعتقاد که هر اتفاقی به دلیلی رخ می دهد (اما وظیفه ی ماست که توانمند ساز ترین دلایل را برای چالش ها ،رویدادها و پیشامدهای زندگی انتخاب کنیم ) از تصادفم استفاده کردم تا بازگشتی فاتحانه داشته باشم .

 

سال 2000سالی که از روی تخت بیمارستان شروع شد و من شکسته بودم اما نه شکست خورده به صورت کاملا متفاوتی به پایان رسید با وجود این که اتومبیلی نداشتم حافظه ی کوتاه مدتم به شدت آسیب دیده بود و بهانه های بسیاری برای نشستن در خانه و تاسف خوردن برای خودم داشتم اما به موقعیت شغلی ام در بخش فروش شرکت کاتکو برگشتم

 

من بهترین سال شغلی ام را رقم زدم و در میان بیش از 60 هزار نماینده ی فروش فعال شرکت با رتبه ی ششم کارم را به پایان رساندم همه ی این ها در حالی زخ داد که هنوز از لحاظ جسمی ،ذهنی ؛احساسی و مالی رو به بهبود بودم 

 

او درسال 2004 بالاترین رقم فروش شخصی اش را در شرکت بدست آورد و عکسش در تالار مشاهیر شرکت قرار گرفت و در سال 2007 امریکا دچار بحران اقتصادی شد و هال الرود 425هزار دلار بدهی داشت هال الرود از لحاظ ذهنی ،جسمی و مالی به پایین ترین نقطه رسیده بود و هرگز در زندگی اش چنین احساس ناامیدی و افسردگی نداشت

 

او با ناامیدی در جستجوی جواب های برای مشکلاتش بود و به خواندن کتاب های موفقیت روی آورد ودر سمینارهای مختلف شرکت کرد حتی یک مربی شخصی استخدام کرد اما هیچ کدام تاثیری نداشت.

 

سرانجام در سال 2008 برگه ی زندگی اش شروع به برگشتن کرد و زمانی که برای یکی از دوستان صمیمی اش تعریف می کرد که چه اتفاقات بدی برایش رخ داده است دوستش از او سوالی پرسید آیا تو ورزش میکنی و هال الرود در جواب به دوستش گفت نه به ندرت می توانم از خواب بیدارشوم دوست اش به او گفت که پیاده روی کند زیرا باعث میشود که احساس بهتری داشته باشد و بتواند بهتر فکر کند.

 

هال الرود از پباده روی متنفر بود اما توصیه دوست اش را پذیرفت او در سال 2009 با همسر رویاهایش ازدواج کرد و در کسب و کارش پیشرفت کرد و در دانشگاه ها و شرکت ها سخنرانی می کرد.

 

روماسیو فالچر  همیشه می گوید

همیشه یک راه وجود دارد وقتی که شما متعهد باشید

من داستان زندگی ام را به این دلیل با شما در میان گذاشتم که مدارکی ارائه دهم تا بدانید در زندگی بر چه چیزهایی می توان غلبه کرد و چه چیزهایی را می توان به دست آورد و البته به هیچ وجه مهم نیست که چالش های زندگی شما چقدر سخت و دشوار باشند

 

اگر من توانستم از مرگ حتمی نجات پیدا کنم و اگر توانستم بر ناامیدی و افسردگی حاصل از گفته های دکترها که گفته بودند دیگر هرگز نمی توانم راه بروم غلبه کنم و زندگی رویاهایم را خلق کنم شما هیچ گونه عذر قابل قبولی ندارید که نتوانید برموانع و محدودیت هایی که شما را از رویا هایتان دور نگه می دارند غلبه کنید ابدا ،به هیچ وجه

 

فصل اول : زمان بیدار شدن با تمام قواست

اگر می خواهید شبانگاه با رضایت به رختخواب بروید ، باید صبح ها با اراده از خواب بیدار شوید

جورج لوریمر

 

شما مانند هر شخص دیگری برروی کره زمین ،شایسته و سزاوار دستیابی به سطوح خارق العاده ای از سلامتی ،ثروت ،خوشبختی، عشق و موفقیت هستید این که شما این حقیقت را در زندگیتان بپذیرید بسیارمهم و تعیین کننده است نه تنها در کیفیت زندگی خودتان بلکه بر زندگی خانواده ،دوستان، مشتریان ،همکاران ،فرزندان و هر شخص دیگری که با او در تماس هستید تاثیرگذار است

 

برای این که در هریک از جنبه های زندگیتان به رضایت دادن به کم تر از آن چه سزاوارش هستید پایان دهید و نیز برای این که به سطوحی از موفقیت شخصی ،حرفه ای و مالی که آرزویش را دارید دست پیدا کنید در ابتدا لازم است که هر روز زمانی را برای تبدیل شدن به شخص مورد نیاز برای این مهم اختصاص دهید

 

شخصی که شایسته ی جذب و خلق پیوسته ی سطوح موفقیت دلخواه تان است  این که هرروز چگونه از خواب بر می خیزید و چه رویه های صحبگاهی ای را در پیش می گیرید ، سطوح موفقیت شما در هر یک از جنبه های زندگی تان را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.

 

صبح های هدفمند، ثمر بخش و موفق، روزهای ثمربخش و موفق را به وجود می آورند که در نتیحه یک زندگی موفق را به بار می آورند . به همین طریق ، و صبح های بی هدف ،بی ثمر ،و معمولی روزهای بی هدف و بی ثمر  و معمولی را به وجود می آورند

 

که آن ها منجر به یک زندگی متوسط و معمولی می شود می توانید به سادگی و فقط با تغییر نحوه ی بیدار شدنتان در صبح خیلی سریع تر از چیزی که گمان می کنید هریک از جنبه های زندگی تان را متحول کنید 

 

صبح جادویی برای همه سبک های مختلف زندگی کاربرد دارد و شما متعجب می شوید وقتی ببینید با به کار گرفتن صبح جادویی چقدر انرژی ،انگیزه و زمان بیشتری خواهید داشت و به بهروری بیشتر ،استرس کمتر ،وضعیت سلامتی بهتر و شادی و سرزندگی بیشتر خواهید رسید 

 

در سراسر جهان هزاران نفر با به کار گیری صبح جادویی زندگیشان را متحول کرده اندبرخی از این افراد در زندگیشان به مفهوم عمیق تری از هدف و معنا دست پیدا کرده اند برخی دیگر به بهروری بیش تر و در آمد بالاتر دست یافته اند

 

بسیاری نیز با استفاده از صبح جادویی توانسته اند برای پیگیری رویاهایشان و کارهایی که مدت هاست آن ها را کنار گذاشته بودند به زمانی هدفمند تر و با ارزش تر دسترسی پیدا کنند .درست مانند آن ها شما نیز آثار عمیقی را در زندگیتان مشاهده خواهید کرد

 

بسیاری از مردم به من گفته اند که حالا حتی در روز های تعطیل و آخر هفته ها خیلی زود بیدار می شوند آن هم فقط به این دلیل که با سحرخیز بودن ،احساس بهتری به آن ها دست می دهد و عملکردشان بهتر می شود این ها برخی از رایج ترین و در عین حال عمیق ترین مزایایی است که می توانید از صبح جادویی انتظار داشته باشید

 

1-هرروز با انرژی بیش تری از خواب بیدار می شوید هیجان زده و پر انرژی هستید و به ابزارهایی مجهز می شوید که با آن ها می توانید توانایی های بالقوه تان را بالفعل کنید

2-به سرعت سطح استرس شما را کاهش می دهد

3-به سرعت برهر چالش یا نگرش محدود کننده که شما را عقب نگه داشته است غلبه می کنید

4- وضعیت سلامتی تان بهبود می یابد اضافه وزن تان را از دست می دهید وبه بهترین شرایط جسمانی دست می یابید

5- بهروری تان افزایش می یابد و توانایی شما برای تمرکز بر اولویت های اصلی تان بیش تر می شود

6-احساس قدرشناسی در شما تقویت می شود و نگرانی هایتان کاهش می یابند

7- توانایی و قابلیت شما برای کسب در آمد بیش تر به طور چشمگیری افزایش می یابد

8- هدف زندگی تان را کشف می کنید و یک زندگی هدفمند را آغاز می کنید

9- در هریک از جنبه های زندگی به قناعت به کم تر از آن چه واقعا سزاوارش هستید پایان دهید و زندگی در راستای نگرش تان برای خلق یک زندگی خارق العاده را شروع کنید

 

می دانم که این ها ادعاهای بزرگی هستند و ممکن است کمی اغراق آمیز به نظر برسند اما به شما اطمینان می دهم که هیچ اغراقی در کار نیست صبح جادویی هرروز بسته های زمانی هدفمند،متمرکز و پیوسته ای را در اختیار شما قرار می دهد

 

تا از آن ها برای دستیابی به مهم ترین اهداف و رویاهایتان بهره برداری کنید (به خصوص اهداف و رویاهایی که آن ها را کنار گذاشته اید )شما می توانید همه ی جنبه های زندگی تان را بهبود بخشید شگفت زده می شوید وقتی که ببینید نتایج مورد نظرتان به سرعت آشکار می شوند

 

و بزرگترین خواسته ها و آرزوهایتان به سرعت تحقق پیدا می کنند بنابراین هنگامی که دوستان ،خانواده و همکارانتان تغییرات مثبت شما را یادآوری می کنند و ناگهان به سوی شما جذب می شوند متعجب نشوید 

 

فصل دوم :صبح جادویی ؛زاده ی اوج ناامیدی

وقتی نحوه ی بیدار شدن از خواب صبح را تغییر دهید همه ی زندگی تان تغییر می کند من شش فعالیتی که فکر می کردم سریع ترین و بیشترین اثرات را بر زندگی ام دارند را انتخاب کردم به هریک 10دقیقه اختصاص دادم و برنامه ریزی کردم تا صبح روز بعد همه ی آن ها را انجام دهم 

 

سکوت:

ده دقیقه در سکوت نشستم به درون کاوی پرداختم و بر روی نفس هایم تمرکز کردم ناگهان احساس کردم که اضطرابم از بین رفت و آرامش همه ی وجودم را فرا گرفت و ذهنم را سبک و آرام کرد این احساس کاملا متفاوت با آشفتگی های معمول در صبح های گیج کننده ام بود پس از مدت ها برای اولین بار احساس آرامش داشتم

 

مطالعه :

همیشه بهانه داشتم که فرصت مطالعه ندارم اما حالا هیجان زده بودم که امروز صبح فرصت دارم تا کاری را شروع کنم که همیشه امیدوار بودم به یک عادت مادام العمر تبدیل شود

من کتاب ناپلئون هیل یعنی بیندیشید و ثروتمند شوید را از قفسه ی کتابخانه ام برداشتم این کتاب هم از آن دسته کتاب هایی بود که خواندنش را شروع کرده بودم اما هرگز به پایان نرسانده بودم ده دقیقه آن را مطالعه کردم و چند ایده از آن گرفتم و تصمیم گرفتم آن روز اجرایی شان کنم

 

تلقین به خود (جملات تاکیدی مثبت):

پیش از این هرگز از نیروی تلقین به خود استفاده نکرده بودم و احساس شگفت انگیزی بود که سرانجام تلقین های مثبت مربوط به اعتماد به نفس را با صدای بلند از کتاب بیندیشیدو ثروتمند شوید می خواندم این تلقین ها یک یادآوری قدرتمند از توانایی های نامحدودی بود که در من و در هریک از ما وجود دارد سپس تصمیم گرفتم که تلقین های مثبت مربوط به خودم را بنویسم

 

تجسم کردن :

تابلوی رویاهایم را از روی دیوار برداشتم آن را بعد از تماشای فیلم راز ساخته بودم به ندرت به آن نگاه می کردم چه برسد به این که از آن به عنوان ابزاری برای تجسم استفاده کنم

برای ده دقیقه چشم هایم از روی یک عکس به روی عکس دیگری می چرخید برروی هریک از عکس ها مکث می کردم چشم هایم را می بستم آن را با تمام وجودم حس می کردم و تجسم می کردم که هریک از آن ها در زندگی ام چه نمودی خواهند داشت امید را در وجودم احساس می کردم

 

ثبت وقایع روزانه :

سپس یکی از دفترچه های ثبت وقایع روزانه ام را که مدت ها قبل خریده بودم برداشتم آن روز چیزهایی را یادداشت کردم که به خاطرشان شکرگزار بودم همین کار ساده ی نوشتن چیزهایی که شکرگزار و قدر دان شان بودم ، روحم را سبک تر کرده بود احساس رضایت می کردم 

ورزش کردن:

سرانجام از روی مبل بلند شدم و جمله ای را به یاد آوردم که بارها از آنتونی رابینز شنیده بودم اعمال ما ،افکار و احساسات مان را شکل می دهند

ابتدا به روی شکم دراز کشیدم و تا جایی که در توانم بود شنای سوئدی انجام دادم سپس برگشتم و روی پشت خوابیدم و تا جایی که می توانستم حرکت دراز نشست انجام می دادم

احساس انرژی فراوانی داشتم تا آن لحضه یکی از آرامش بخش ترین ، انگیزه بخش ترین ،توانمند سازترین ،امید بخش ترین ،شکر گزاری ترین و پرانرژی ترین روزهای زندگی ام را تجربه کرده بودم

فصل سوم :بررسی حقیقت جامعه ی 95درصدی

همه ی ما هنگامی که صبح ها از خواب بیدار می شویم با چالش یکسانی روبرو هستیم این که بر معمولی بودن غلبه کنیم و با تمام قوا زندگی کنیم این بزرگترین چالش در تاریخ بشریت محسوب می شود این که بهانه را پشت سر بگذاریم کار درست را انجام دهیم بهترین خودمان باشیم و زندگی رویایمان را خلق کنیم همان نوع زندگی که هیچ محدودیتی ندارد و افراد بسیار کمی تا به امروز به آن دست یافته اند

 

بسیاری از مردم حتی به این نوع زندگی نزدیک هم نشده اند تقریبا 95 درصد از افراد جامعه به خیلی کم تر از آن چه در زندگی می خواهند رضایت می دهند آرزو می کنند که ای کاش چیزهای بیش تری داشتند با حسرت به زندگیشان ادامه می دهند و هرگز پی نمی برند که می توانستند تمام آن چه را که می خواستند داشته باشند و تمام کارهایی را که دوست داشتند انجام دهند

 

ابتدا باید این واقعیت را بپذیریم که 95 درصد از افراد جامعه ی ما هرگز به زندگی مورد نظرشان دست پیدا نمی کنند باید این حقیقت را بپذیریم که اگر نسبت به دیگر افراد جامعه طرز فکر و شیوه ی زندگی متفاوتی نداشته باشیم باید همانند اکثر آن ها زندگی معمولی و توام با تقلا ، شکست و حسرت را تحمل کنیم

این افراد شامل دوستان ،خانواده و همکاران ما نیز هستند پس باید همین حالا دست به کار شویم و الگویی باشیم از چیزی که با تعهد به بهره گیری از همه ی توانایی هایمام امکان پذیر است معمولی بودن یعنی رضایت دادن به کم تر از آن چه واقعا خواهانش هستید و توانایی اش را دارید و هم چنین تقلا کردن در تمام دوران زندگی هرروز بسیاری از مردم در حال تقلا کردن هستند و بسیاری از مردم به کم تر از آن چه  واقعا لیاقتش را دارند رضایت می دهند

 

اگر 95 درصد افراد جامعه ی ما آن طوری که می خواستند زندگی نمی کنند پس باید کشف کنیم که این افراد چه اشتباهاتی مرتکب شده اند و چه کارهایی را درست انجام نداده اند تا ما نیز دچار یک زندگی معمولی نشویم

 

اگر می خواهید زندگی فوق العاده ای را تجربه کنید که طراح آن خودتان هستید باید دلایل اصلی معمولی بودن را بشناسید تا بتوانید از نزدیک شدن آن ها به زندگی تان جلوگیری کنید مواردی که در ادامه می آید به نظر من اساسی ترین دلایل معمولی بودن و عدم بهره گیری از توانایی ها هستند و بیش ترین تاثیر را در زندگی تان داشته و خواهد داشت 

دلایل معمولی بودن را بشناسید

سندرم آینه ی عقب:

یکی از دلایل معمولی بودن موقعیتی است که من به آن سندرم آینه ی عقب می گویمضمیر ناخودآگاه ما مجهز به یک آینه ی عقب محدود کننده است که از طریق آن همواره به گذشته بر می گردیم و خاطرات گذشته را مرور می کنیم اگر می خواهید از گذشته تان فراتر بروید و به آن سوی محدودیت ها قدم بگذارید باید از نگاه کردن به آینه عقب دست بردارید

 

و زندگی ای مملو از احتمالات نامحدود را در ذهنتان مجسم کنید این الگو را بپذیرید آینده هرگز مشابه گذشته نیست با خودتان به گونه ای صحبت کنید که به شما اطمینان می دهد نه تنها هر چیزی ممکن است بلکه شما قادر به انجام هر کاری هستید الزاما نباید در همان ابتدا این باور را داشته باشید در حقیقت احتمالا در ابتدا اعتقادی به آن نخواهید داشت ممکن است کاری را نامساعد یا ناخوشایند بدانید و در برابر انجام آن مقاومت نشان دهید

 

اشکالی ندارد این موضوع را آن قدر برای خودتان تکرار کنید که ضمیر ناخودآگاهتان شروع به جذب این تلقین ها کند برای خواسته هایتان محدودیت های غیرضروری تعیین نکنید از آن چه تاکنون به خودتان اجازه می دادید بزرگ تر فکر کنید خواسته هایتان را به صراحت مشخص کنید و این باور را در وجودتان القا کنید که دستیابی به آن ها با تمرکز و تلقین روزانه امکان پذیر است 

 

فقدان هدف:

اگر از یک فرد معمولی بپرسید که اهدافش در زندگی چیست با یک نگاه متعجب یا پاسخی مانند نمی دانم روبرو خواهید شد یک شخص معمولی نمی تواند هدف زندگی اش را به زبان آورد یک شخص معمولی فقط به فکر روز جاری است و هدفی بالاتر از زنده ماندن ندارد بسیاری از افراد مسیری را انتخاب می کنند که کم ترین مقاومت و مخالفت را شامل شود

 

به دنبال لذت های کوتاه مدت در طول مسیر هستند برای غلبه براین دلیل معمولی بودن نیاز به یک هدف دارید و هدفتان میتواند هر چیزی باشد این هدف می تواند هر چیزی باشد که درشما انگیزه ایجاد  می کند تا هر صبح از خواب زود برخیزید و در راستای هدفتان قدم بردارید می دانم این در خواست که همین حالا برای خودتان هدفی را تعیین کنید می تواند تا حدودی چالش برانگیز باشد اما به یاد داشته باشید که باید این کار را انجام دهید و اولین هدفتان می تواند ساده و حتی کوچک باشد 

 

وقایع منزوی کننده:

یکی از دلایل و در عین حال معمولی بودن وقایع منزوی کننده هستند این فرآیند زمانی رخ می دهد که ما به اشتباه گمان می کنیم که انتخاب ها و اقدامات ما در زندگی تنها در لحضه ای خاص یا موقعیتی ویژه تاثیر گذار است

 

باید درک کنیم که تاثیرات و پیامد های واقعی هریک از تصمیات ،اقدامات و حتی افکاری که در سر می پرورانیم ماندگار خواهد بود چرا که هریک از افکار ،انتخاب ها و اقدامات ما تعیین می کنند که ما به چه کسی تبدیل خواهیم شد که آن هم در نهایت تعیین کننده ی کیفیت زندگی ما است

 

فقدان مسئولیت پذیری:

پیوند بین موفقیت و مسئولیت پذیری انکار ناپذیر است همه ی افراد بسیار موفق از میزان مسئولیت پذیری بالایی برخوردار هستند مسئولیت پذیری یعنی برای انجام کاری یا پیامدی در قبال شخص دیگری پاسخگو باشیم دراین جهان اتفاقات بسیار کمی هستند که بدون مسئولیت پذیری رخ می دهند

 

حلقه ی تاثیر گذاری معمولی :

تحقیقات نشان داده که ما شبیه میانگین پنج نفری می شویم که بیش تر وقتمان را با آن ها سپری
می کنیم کسی که وقتتان را با او سپری می کنید ممکن است تعیین کننده ترین عامل در شکل گیری شخصیت و کیفیت زندگی شما باشد

در اطرافتان افرادی تنبل ، سست اراده و بهانه گیر وجود داشته باشدبه ناچار شبیه آن ها خواهید شد  اگر با افراد مثبت و موفق وقت بگذرانید، بی تردید نگرش ها و عادت های موفقیت آنها روی شما هم تاثیر گذار خواهد بود و شما بیش تر و بیش تر شبیه آن ها خواهید شد

 

بسیاری از مردم همواره در تلاشند تا در زندگی شان پیشرفت کنند اما متاسفانه توسط اطرافیانشان پایین کشیده می شوند یکی از مهم ترین تعهداتی که باید درباره ی خودتان داشته باشید این است که به صورت پیوسته و فعالانه حلقه ی تاثیرگذاریتان را بهبود بخشید

همیشه در جستجوی افرادی باشید که زندگی تان را ازشمند تر می کنند و بهترین ها را از وجود شما بیرون می کشند البته خودتان نیز برای دیگران چنین شخصی باشید

 

فقدان پیشرفت شخصی :

بسیاری از ما زمان کافی را صرف بهبود خودمان برای رسیدن به سطح 10 نمی کنیم تا بتوانیم این میزان موفقیت را جذب ،خلق و حفظ کنیم در نتیجه همیشه برای دستیابی به میزان سلامت و خوشبختی و حرفه ای که آرزویش را داریم در تقلا هستیم یادتان باشد اگر زمانی را به پیشرفت شخصی خودتات اختصاص ندهید مجبور میشود تا برای رنج و تقلا زمان بگذارید

 

فقدان ضرورت :

مهم ترین دلیل معمولی بودن وعدم بهره گیری از تمام قوا که موجب می شود 95 درصد از افراد جامعه ی ما قدرت خلق و حفظ زندگی مطلوب شان را نداشته باشند این است که بسیاری از افراد برای بهبود خودشان و زندگی شان هیچ گونه ضرورت و فوریتی ندارند

 

طبیعت انسان این گونه است که تمایل دارد با ذهنیت “یک روزی “زندگی کند و گمان می کند که زندگی یک روزی خود به خود رو به راه خواهد شد این تفکر چه تاثیری بر زندگی انسان دارد؟ این تفکر همیشگی است و منجر به یک زندگی همراه با طفره رفتن ،به تعویق انداختن، عدم بهره گیری از تمام قوا ،پشیمانی و حسرت می شود

 

یک روز از خواب بیدار می شوید و تعجب می کنید عجب اتفاق بدی رخ داده است چطور زندگی تان به این تقطه رسید؟چطور خودتان به این نقطه رسیدید؟یکی از غم انگیز ترین اتفاقات زندگی این است که با حسرت و پشیمانی زندگی کنید

 

و بدانید که می توانستید بهتر باشید کارهای بیش تری انجام داده باشید و به چیزهای بیش تری دست یافته باشید این حقیقت را به یاد داشته باشید زمان حال از هر زمان دیگری مهم تر است چرا که آن جه امروز انجام میدهید تعیین دهنده ی شخصیت آینده ی شما است و شخصیت شما ،کیفیت و مسیر زندگی تان را مشخص می کند . زندگی شما زمانی تغییر می کند که تصمیم بگیرید دیگر معمولی بودن را نپذیرید

زمانی که پی می برید امروز مهم ترین روز زندگی شما است و زمان حال مهم تر از هر زمان دیگری است چرا که شخصیتی که به دلیل تصمیمات و اعمال روزانه ی شما شکل می گیرد تعیین می کند که در آینده به چه کسی تبدیل می شوید

احتمال معمولی بودن برای هر کسی وجود دارد چرا که معمولی بودن به این معناست که آگاهانه یا به طور ناخودآگاه تصمیم بگیرید که مثل همیشه باشید معمولی بودن ارتباطی به مقایسه ی شما با دیگران ندارد بلکه زمانی بروز می کند که تعهدی برای یادگیری ،رشد و بهبود پیوسته ی خودتان ندارید

در حالی که فوق العاده بودن که منجر به سطوح عالی موفقیت می شود نتیجه ی تعهد به یادگیری ،رشد و اندکی بهترشدن هرروز است همه ی ما درد حسرت و پشیمانی را تجربه کرده ایم که در واقع نتیجه ی پذیرش و تن دادن به چیزی بسیارکم تر از میزان توانایی هایمان است

روز های معمولی به هفته های معمولی تبدیل می شوند هفته های معمولی به ماه های معمولی و بدون تردید ماه های معمولی نیز به سال های معمولی منتج می شوند

و اگر همین حالا شخصیتمان را تغییر ندهیم تقدیر خود ساخته ی ما به یک زندگی معمولی و بدون بهره گیری از همه ی توانایی هایمان تبدیل می شود که در آن به کم تر از آن چه واقعا می خواهیم و لیاقتش را داریم تن داده ایم 

 

فصل چهارم :امروز چرا بیدار شدید؟

امروز چرا بیدار شدید؟احتمالا هرگز با این سوال مواجه نشده اید اما لحضه ای به آن فکر کنید صبح ها چرا از خواب بیدار می شوید؟چرا راحتی و گرمای رخت خوابتان را رها می کنید؟آیا واقعا به این کار علاقه دارید یا به دلایلی مجبور به انجام این کار هستید؟

 

اگر همچون بیشتر افراد باشید هرصبح با صدای زنگ ساعت بیدار می شوید و با بی میلی رخت خوابتان را ترک می کنید چرا که مجبور هستید به جایی بروید کاری را انجام دهید و یا این که پاسخگوی شخص دیگری باشید اگر حق انتخاب داشته باشیم بسیاری از ما دوست داریم در رخت خوابمان بمانیم

 

بنابراین ذاتا از این کار متنفریم ما دکمه ی تاخیر را می زنیم و در مقابل عمل اجتناب ناپذیر بیدار شدن مقاومت می کنیم و نمی دانیم که مقاومتمان این پیام را به جهان ارسال می کند که ما بیش از این که به طور آگاهانه و فعالانه علاقه مند به خلق زندگی مطلوبمان باشیم ترجیح می دهیم در رخت خوابمان دراز بکشیم

 

بسیاری از ما خودمان را تسلیم یک زندگی معمولی و عدم بهره گیری از تمام توانایی هایمان کرده ایم ما این وضعیت را دوست نداریم احساس خوبی درباره ی آن نداریم و می دانیم سطوح بالاتری از موفقیت ،کامیابی و رضایتمندی برایمان امکان پذیر است اما درگیر موقعیتی هستیم که راه رهایی از آن را بلد نیستیم

 

این گفته ی قدیمی که اگه زیاد دست دست کنی ،فرصت رو از دست میدی معنایی عمیق تر از آنچه ما می پنداریم دارد وقتی زمان بیدار شدنتان را تا وقتی که مجبور نباشید به تاخیر می اندازید در حقیقت در حال مقاومت کردن در برابر زندگیتان هستید

 

هرگاه که دکمه ی تاخیر را می زنید در واقع در برابر روزتان ،زندگی تان و بیدار شدن و خلق زندگی مورد نظرتان مقاومت می کنید تصور کنید وقتی روزتان را با مقاومت کردن در برابر بیدار شدن شروع کنید چه انرژی منفی ای شما را احاطه خواهد کرد

از طرف دیگر وقتی هرصبح با اشتیاق و با هدف از خواب بیدار شوید به دسته ی کوچک افراد بسیار موفقی ملحق می شوید که به زندگی رویایی شان دست یافته اند

مهم تر از این که انسانی شاد خواهید بود با تغییری ساده در نگرش تان درباره ی بیدار شدن در صبحگاه می توانید همه چیز را تغییر دهید

تا به حال هیچ کس به ما یاد نداده که با تعیین آگاهانه ی هدفمان برای بیدار شدن و نیز داشتن اشتیاق حقیقی برای انجام این کارمی توانیم زندگیمان را متحول کنیم

بیدار شدن با انرژی بیش تر (با خواب کم تر)

براساس تجربه ی شخصی خودم (و بسیاری از پیروان صبح جادویی که این نظریه را آزمایش کرده اند)ما به اندازه ای به خواب نیاز داریم که خودمان باورش داریم به عبارت دیگر من پی برده ام این که هر صبح هنگام بیدار شدن از خواب چه احساسی داریم

به مقدار خواب شب قبل بستگی ندارد بلکه وابسته به آن حسی است که هنگام بیدارشدن به خودمان القا می کنیم

 

برای مثال اگر معتقد باشید برای شاداب بودن به هشت ساعت خواب نیاز دارید اما ساعت دوازده شب بخوابید و مجبور باشید ساعت شش صبح از خواب بیدار شوید احتمالا به خودتان می گویید وای امشب فقط شش ساعت می خوابم در حالی که به هشت ساعت خواب نیاز دارم مطمئنا فردا صبح احساس خستگی می کنم

 

سپس چه اتفاقی رخ می دهد وقتی که زنگ ساعت به صدا در می آید و چشم هایتان را باز می کنید و متوجه می شوید وقت بیدار شدن است ؟اولین فکری که به ذهنتان خطور می کند چیست؟همان فکری که قبل از خوابیدن داشتید وای من فقط شش ساعت خوابیدم احساس خستگی می کنم

این یک پیشگویی خرابکارانه است اگر به خودتان بگویید فردا صبح احساس خستگی خواهید کرد قطعا احساس خستگی می کنید

 

ارتباط بین مغز و بدن ارتباطی بسیار قدرتمند است و من معتقدم ما باید مسئولیت همه ی جنبه های زندگیمان را برعهده بگیریم از جمله این که صرف نظر از مقدار خواب شب قبل ،هرصبح با انرژی از خواب بر خیزیم

 

من مقادیر خواب مختلفی ( از چهار ساعت گرفته تا نه ساعت)آزمایش کردم متغیر دیگری که در آزمایش هایم در نظر داشتم این بود که بر اساس مدت زمان خوابیدن به خودم بگویم صبح روز بعد چه احساسی خواهم داشت ابتدا در مدت زمان های مختلف قبل از خوابیدن به خودم گفتم امشب خواب کافی نخواهم داشت و فردا احساس خستگی خواهم کرد

 

بعد از چهار ساعت خوابیدن با احساس خستگی از خواب بیدار می شدم

بعد از پنج ساعت خوابیدن احساس خستگی می کردم

بعد از شش ساعت از خواب بیدار شدم و بله باز هم خسته بودم

هفت ساعت،هشت ساعت،نه ساعت مقدار خوابم در احساسی که هنگام به صدا درآمدن زنگ ساعت داشتم تغییری ایجاد نمی کرد تا هنگامی که به خودم می گفتم خواب کافی نخواهم داشت و صبح احساس خستگی خواهم کرد دقیقا همان احساس را داشتم

 

سپس ،آزمایش دیگری را درهمین مقادیر خواب مختلف انجام دادم اما این بار قبل از خواب یک تلقین مثبت انجام می دادم و به خودم می گفتم که فردا صبح با انرژی زیاد از خواب بیدار می شوم از این پنج ساعت خواب شبانه سپاس گزارم پنح ساعت دقیقا همان چیزی است که برای شاداب و پر انرژی بودن در صبح روز بعد نیاز دارم

 

بدن من توانایی انجام کارهای معجزه آسایی را دارد که کم ترین آن ها خلق انرژی فراوان از همین پنج ساعت خواب آسوده است من معتقدم که خودم خالق حقیقت زندگی ام هستم و به همین دلیل مصمم هستم که هرصبح پر انرژی و سرحال از خواب بیدار شوم و از این بابت بسیار قدردان و سپاس گزار هستم

 

فصل پنجم :خط مشی پنج مرحله ای بیدار شدن

اجازه دهید قبل از هر چیزی به شما بگویم که اگر این خط مشی نبود هنوز هم هر صبح وقتی زنگ ساعت به صدا در می آمد دکمه ی تاخیر را می زدم و به خوابم ادامه می دادم و حتی بدتر از آن هنوز هم پایبند باور محدود کننده ی قدیمی ام بودم که سحر خیز نیستم

 

افزایش سطح انگیزه ی بیدار شدن

بسیاری از ما ،هر صبح وقتی زنگ ساعت به صدا در می آید از یک خواب عمیق بیدار می شویم و ترک رخت خواب برایمان ناخوشایند ترین کار ممکن است اگر بخواهیم به سطح انگیزه ی بیدار شدن مان در هنگام زنگ زدن ساعت از 1تا10نمره بدهیم اغلب ما احتمالا به خودمان نمره ی 1یا 2می دهیم

 

کاملا طبیعی است که وقتی در حالت خواب و بیدار هستید تمایل داشته باشید دکمه ی تاخیر را بزنید و به خوابتان ادامه دهید

 

مسئله این است که وقتی در هنگام به صدا در آمدن زنگ ساعت سطح انگیزه ی بیدار شدنتان 1یا 2است چگونه می توانید انگیزه ی لازم برای زود بیدار شدن و خلق یک روز فوق العاده را در خودتان ایجاد کنید؟

 

پاسخ این سوال ساده است قدم به قدم در این جا خط مشی ساده و 5مرحله ای بیدار شدن خصوصا در صبح خیلی زود را به شما معرفی می کنم که با به کار گیری آن بسیار آسان تر از گذشته رخت خوابتان را ترک می کنید

 

1_اهداف و انتظارتان را قبل از خواب مشخص کنید 

این مهم ترین مرحله است به یاد داشته باشید اولین چیزی که در هنگام صبح به فکر شما خطور می کند معمولا همان چیزی است که قبل از خواب به آن فکر کرده اید بنابراین هر شب قبل از خواب یک هیحان واقعی برای صبح روز بعد تان خلق کنید

 

2_ساعت تان را در سمت دیگر اتاق قرار دهید

اگرقبلا هرگز چنین کاری را انجام نداده اید حالا زمان آن است که ساعت تان را در سمت دیگر اتاق قرار دهید این کار شما را مجبور می کند تا از رخت خواب جدا شوید و بدنتان را حرکت دهید حرکت ،خالق انرژی است بنابراین بلند شدن و ترک رخت خواب به شما در بیدار شدن سریع تر کمک می کند

 

3_دندان هایتان را مسواک بزنید

از یک شوینده ی دهان استفاده کنید تا طراوت و شادابی بیش تری به شما بدهد

 

4_یک لیوان آب بنوشید 

در اسرع وقت،میزان آب بدنتان را تنظیم کنید

 

5_لباس های ورزشی تان را بپوشید و یا دوش بگیرید

 

فصل ششم:منجی های زندگی/شش راهکار حیاتی برای زندگی کردن با تمام قوا

برای بسیاری از مردم ،دستیابی به زندگی فوق العاده و رضایت بخشی که همواره در جستجویش هستند (سطح10زندگی)غیر ممکن است

که چرا که آن ها زیر بار فشارهای وضعیت روزانه ی زندگیشان هستند وضعیت زندگیشان همه ی زمان آن ها را می مکد و در نتیجه به خود زندگیشان که از بیش ترین اهمیت برخوردار است رسیدگی نمی کنند

برای نجات سطح 10زندگیتان از غفلت و محدودیت ناشی از وضعیت زندگیتان (که نهایتا منجر به یک زندگی حسرت بار،عدم بهره گیری ازتمام توانایی ها و حتی معمولی بودن می شود )باید بهبود شخصی تان را در اولویت قرار دهید و هرروز زمانی را به آن اختصاص دهید

با به کارگیری منجی های زندگی(شش راهکارساده و متحول کننده ی زندگی)که هریک می توانند یک یا چند جنبه از جنبه های جسمانی،عقلانی،هیجانی و معنوی زندگیتان را بهبود بخشند می توانید به شخصی تبدیل شوید که با آن می توانید زندگی رویایی تان را خلق کنید

منجی اول:سکوت

سکوت ،اولین منجی زندگی محسوب می شود و ممکن است در این زندگی بسیار پرتحرک ،سریع و پر سروصدا یکی از مهم ترین جنبه های پیشرفت ما باشد منظورم قدرت متحول کننده ی سکوت هدفمند است

” هدفمند”یعنی در حالی که هدفی بسیار سودمند در ذهن دارید مدتی را در سکوت سپری کنید نه فقط به این دلیل که حرفی نزده باشید

همان طور که متیو کلی در کتاب پرفروشش به نام آهنگ زندگی به زیبایی گفته است: دریک ساعت سکوت می توان بیش تر از یک سال کتاب خواندن، مطلب یاد گرفت این یک جمله ی قدرتمند از شخصی بسیار خردمند است

اگر می خواهید سریعا سطح استرس و اضطرابتان را کاهش دهید و هرروزتان را با نوعی آرامش ذهنی و آسودگی خاطر شروع کنید که به شما اجازه می دهد تا بر روی مهم ترین جنبه های زندگی تان تمرکز کنید ،برخلاف اکثر مردم عمل کنید و هر صبح تان را با یک سکوت هدفمند شروع کنید

سکوت یکی از بهترین روش ها برای کاهش سریع اضطراب و افزایش خود آگاهی است و به شما اجازه می دهد تاهرروز و همیشه روی اهداف ،اولویت ها و هرآن چیزی که در زندگیتان از اهمیت برخوردار است تمرکز داشته باشید

این ها برخی از فعالیت های محبوب خودم در زمان سکوت هستند که می توانید از بین آنها یک یا چند مورد را انتخاب و بدون ترتیب خاصی استفاده کنید

• درون کاوی
• دعا کردن
• تفکر عمیق
• تنفس عمیق
• قدردانی

گاهی فقط یکی از این فعالیت ها را انجام می دهم و برخی صبح ها ترکیبی از آنها را به کار می گیرم همه ی این تمرین ها به ذهن ،جسم و روح شما آرامش می دهند و به شما کمک می کنند تا آمادگی لازم را برای دریافت مزایای حاصل از سایر منجی های زندگی داشته باشید

 

منجی دوم :تلقین به خود (جملات تاکیدی مثبت)

تکرار تلقین هاست که منجر به باورها می شود وقتی که یک باور به یک اعتقاد راسخ تبدیل شود اتفاقات رخ می دهند

محمد علی کلی

 

تلقین ها به شما اجازه می دهند تا قالب ذهنی(افکار،باورها،توجهات و…)مورد نیازتان را طراحی کرده و توسعه دهید تا درهریک از جنبه های زندگیتان به سطح بالاتری برسید

 

تصادفی نیست که برخی از موفق ترین افراد جامعه ما مانند ویل اسمیت ،جیم کری،محمد علی کلی،اپرا وینفری و خیلی های دیگر همواره گفته اند که داشتن افکار مثبت و استفاده از تلقین های مثبت به آن ها در مسیر دستیابی به موفقیت و ثروت کمک کرده است

 

وقتی که تلقین هایتان را فعالانه و در مطابقت با اهداف و شخصی که برای دستیابی به آن اهداف باید به آن تبدیل شوید ،طراحی می کنید و می نویسید و هم چنین متعهد می شوید تا هرروز آن ها را با خودتان تکرار کنید ،آن ها به سرعت بر روی ضمیر ناخودآگاهتان تاثیر می گذارند .

 

تلقین های شما نحوه ی تفکر و احساس تان را متحول می کنند و در نتیجه می توانید بر عقاید و رفتارهای محدود کننده تان غلبه کنید و آنها را با چیزهایی جایگزین کنید که برای موفقیت تان نیاز دارید
تلقین های مثبت یکی از قدرتمتد ترین ابزار های ایجاد تحول در زندگی است

 

برای این که تلقین هایتان موثر واقع شوند لازم است که هنگام خواندن آنها احساساتتان را در گیر کنید تکرار بدون تفکر یک عبارت بدون درک حقیقت آن کم ترین تاثیر را برروی شما خواهد داشت

شما باید مسئولیت خلق احساسات واقعی را برعهده بگیرید و قدرتمندانه آن احساسات را در هریک تلقین هایی که برای خودتان تکرار می کنید القاءکنید و ازاین کار لذت ببرید

 

در نهایت شما باید درباره ی تلقین های روزانه تان ثابت قدم باشید باید هرروز آن ها را تکرار کنید بیان یک تلقین به صورت گاه و بی گاه به همان اندازه ی ورزش کردن گاه و بی گاه تاثیر می گذارد شما نتایج قابل ملاحضه ای را نمی بینید مگر این که تلقین هایتان به بخشی از رویه ی روزانه تان تبدیل شوند

 

منجی سوم :تجسم

تجسم(تجسم خلاق یا تصویر سازی ذهنی)به فرایند به کارگیری تخیلات برای خلق تصاویر ذهنی از رفتارها و نتایج زندگی واقعی برای ایجاد نتایج مثبت در جهان بیرونی اطلاق می شود .

تجسم که ورزشکاران اغلب از آن برای تقویت عملکردشان استفاده می کنند به فرایند تصور دقیق آن چه در جستجویش هستند و سپس تکرار ذهنی آن چه برای دستیابی به آن لازم است اطلاق می شود

برخی کارشناسان براین باورند که تجسم اهداف و رویاهایتان آن ها را به سمت زندگی شما جذب می کند

چه به قانون جذب معتقد باشید چه نباشید ،تجسم کاربردهای بسیار زیادی دارد وقتی خواسته هایتان را تجسم می کنید هیجانات و احساساتتان را تحریک می کنید تا روحیه تان را تقویت کنندو شما را برای دستیابی به تصورتان تشویق کنند

 

هرچه خواسته هایتان را شفاف تر و واضح تر تجسم کنید و هرچه مشتاقانه تر به خودتان اجازه دهید تا همین حالا احساسی را تجربه کنید که بعد از دستیابی به اهدافتان خواهید داشت احتمال دستیابی به آن ها را در واقعیت افزایش می دهید

 

هنگامی که هرروز تجسم می کنید ،افکار و احساساتتان را با چشم اندازتان همگام کنید این موضوع حفظ انگیزه ی لازم برای انجام اقدامات مورد نیاز را در شما آسان تر می کند تجسم می تواند ابزاری قدرتمند برای غلبه بر عادت های محدود کننده مانند به تاخیر انداختن ها و هم چنین انجام اقدامات ضروری برای دستیابی به اهدافتان باشد

 

منجی چهارم :ورزش

ورزش صبحگاهی باید یک بخش ضروری از برنامه ی روزانه تان باشد وقتی هر صبح حتی برای دقایق کوتاهی ورزش می کنید انرژیتان به طور قابل ملاحضه ای افزایش می یابد ،وضعیت سلامتی تان بهتر می شود،اعتماد به نفس و رفاه عاطفی تات بهبود می یابد و همچنین می توانید بهتر فکر کنید و تمرکز طولانی تری داشته باشید

اگر می خواهید تندرستی تان را حفظ کنید و سطح انرژی تان را افزایش دهید،باید به طور منظم ورزش کنید

این موضوع جدیدی نیست اما بهانه گیری و دلیل آوردن برای ورزش نکردن بسیار آسان است از مهم ترین دلایل می توان به این دو مورد اشاره کرد که وقت ندارم و خیلی خسته ام

برای بهانه تراشی محدودیتی وجود ندارد هرچه قدر خلاق تر باشید می توانید بهانه های بهتری بیاورید این طور نیست؟

زیبایی ترکیب ورزش با صبح جادویی در همین است اگر صبح هنگام ورزش کنید دیگر نمی توانید بهانه بیاورید که روز سختی داشته اید ،بسیار خسته هستید و توان ورزش کردن ندارید

هشدار:امیدوارم نیازی به این کار نباشد اما قبل از شروع هرگونه برنامه ی ورزشی بهتر است با پزشک تان مشورت کنید مخصوصا اگر به درد جسمانی،ناراحتی،ناتوانی و یا موارد دیگری مبتلا هستید
شاید لازم باشد نوع ورزش تان را تغییر دهید و یا این که از ورزش روزانه پرهیز کنید تا اختلالی در زندگیتان به وجود نیاید

منجی پنجم:مطالعه

به شما پیشنهاد می کنم که با خودتان عهد ببندید و روزانه حداقل 10صفحه کتاب بخوانید هرچند اگر سرعت مطالعه تان کم است یا هنوز از کتاب خواندن لذت نمی برید 5صفحه نیز برای شروع کفایت می کند
به شدت توصیه می کنم کتاب های پیشرفت شخصی خوب را چندین بار مطالعه کنید به ندرت پیش می آید که کتابی را فقط یک بار بخوانیم و ازهمه ی ارزش های آن بهره مند شویم

منجی ششم:نوشتن(مکتوب کردن)

ثبت وقایع روزانه

شیوه ی محبوب من در نوشتن ،ثبت وقایع روزانه است و هرروز طی فرایند صبح جادویی ،5تا10دقیقه از وقتم را صرف این کار می کنم

بابیرون راندن افکار مختلف از ذهنتان و مکتوب کردن آنها به بینش های ارزشمندی دست پیدا می کنید که در غیر این صورت هرگز از وجود آن ها باخبر نمی شدید

می توانم ادعا کنم که ثبت وقایع روزانه یکی از لذت بخش ترین کارهایی است که در زندگی انجام می دهم با هدایت آگاهانه ی افکارم و مکتوب کردن آنها بر روی کاغذ،نه تنها از مزایای روزانه ی آن بهره می بردم

بلکه دستاوردهایی که مرور کامل دفترچه هایم مخصوصا در آخر هر سال برایم به ارمغان آورده است بسیار ارزشمند هستند

هرکاری تا قبل از این که آسان شود ،سخت است هر تجربه ی جدید تا قبل از این که راحت و خوشایند شود ،ناخوشایند است هرچه بهره گیری از منجی های زندگی را بیش تر تمرین کنید برایتان طبیعی تر و آسان تر می شوند

 

فصل هفتم :جادوی 6دقیقه ای (برای افراد پرمشغله)

طی سال های متمادی توسعه و اشتراک گذاری مفهوم و فرایند صبح جادویی پی بردم که لازم است آن را به گونه ای درجه بندی کنیم که حتی پر مشغله ترین افراد جامعه نیز بتوانند برای صبح جادویی زمان بگذارند

 

به همین دلیل یک برنامه ی6دقیقه ای طراحی کردم که مختص زمانی است که بسیار پر مشغله هستید و وقت بسیار اندکی دارید و یا این که درگیر فشار شرایط زندگی هستید و اضافه کردن یک چیز دیگر به زندگی روزه مره تان باعث اضطراب شدید شما می شود

 

دقیقه ی اول

به جای این که با عجله به سمت زندگی پر مشغله تان هجوم ببرید دقیقه ی نخست را با آرامش در یک سکوت هدف دار می نشینید خیلی آرام و آسوده می نشینید و به آرامی و عمیق نفس می کشید

 

شاید برای شکر گزاری آن لحضه یا طلب راهنمایی برای ادامه ی آن روز دعایی نیز بخوانید و یا این که کمی درون کاوی کنید همان طور که در سکوت نشسته اید و کاملا در زمان حال حضور دارید ذهنتان را آرام می کنید ،به بدنتان استراحت می دهید و تمام اضطرابتان را دور می ریزید

 

دقیقه ی دوم

تلقین های مثبت روزانه تان را بر می دارید و با صدای بلند می خوانید همان طور که فکر می کنید کدام یک از اهمیت بیش تری برخوردار است سطح انگیزه ی درونی تان افزایش می یابد خواندن جملاتی که یاد آور توانایی ها و قابلیت های شما هستند ،اعتماد به نفستان را افزایش می دهد

 

دقیقه ی سوم

چشم هایتان را می بندید و یا به تابلوی رویاهایتان خیره می شوید و تجسم می کنید .روزی را تجسم کنید که به بهترین نحو سپری می شود و خودتان را ببینید که از کارتان لذت می برید ،با خانواده و عزیزانتان می خندید و به راحتی به همه ی چیزهای مدنظرتان دست پیدا می کنید

 

دقیقه ی چهارم

یک دقیقه وقت می گذارید تا برخی از چیزهایی را یادداشت کنید که قدردانشان هستید و به آن ها افتخار می کنید هم چنین نتایجی را یادداشت می کنید که متعهد شده اید تا در آن روز به دست آورید

 

دقیقه پنجم

سپس ،کتاب پیشرفت شخصی تان را بردارید و یک یا دو صفحه از آن را مطالعه کنید یک ایده ی جدید یاد می گیرید که می توانید آن را در برنامه ی روزانه تان جای دهید و نتایج تان را بهبود بخشید

 

دقیقه ی ششم

در نهایت بلند می شوید و در دقیقه ی پایانی برای 60ثانیه بدنتان را حرکت می دهید

پیشنهاد نمی کنم که برنامه ی صبح جادویی تان را به فقط شش دقیقه در روز محدود کنید اما همان طور که گفتم آن روزهایی که به دلیل مشغله ی بسیار زیاد دچار کمبود وقت می شوید ،این صبح جادویی 6دقیقه ای می تواند یک راهکار قدرتمند برای شتاب بخشیدن به پیشرفت شخصی شما باشد.

 

فصل هشتم : تطبیق صبح جادویی باسبک زندگی

تطبیق صبح جادویی با اهداف و رویاها

اکثر پیروان صبح جادویی و افراد فوق العاده موفق از صبح جادویی برای تقویت تمرکزشان بر روی اهداف و رویاها استفاده می کنند

این موضوع مخصوصا درباره ی کارهایی صدق می کند که به بعد موکول می شوند و یا زمان کافی را به آن ها اختصاص نمی دهند کارهایی مانند شروع یک کسب و کار یا نوشتن یک کتاب . منجی های زندگی در بهبود توانایی هایتان برای متمرکز ماندن بر روی اهداف و شتاب بخشی در دستیابی به رویاها کاملا مناسب و ایده آل هستند

غلبه بر تنبلی ها و تعلل ها:ابتدا بدترین ها را انجام دهید

یکی از موثر ترین راهکارها برای غلبه بر تنبلی همیشگی و به حداکثر رساندن بهره وری این است که هر صبح ابتدا بر روی مهم ترین وظایف تان کار کنید

استاد افسانه ای بهره وری،برایان تریسی ،در کتاب پرفروشش به نام قورباغه ات را قورت بده نشان میدهد که چه طور به انجام رساندن کارها در صبح منجر به پاداش هایی روانی می شود که می توانند ما را به بهترین موقعیت ها در زندگیمان سوق دهند

تصور این است که انجام سخت ترین کار در وهله ی نخست (قورباغه خوردن)و برداشتن آن از سر راه تکانشی ایجاد می کند که باقی روزتان را ثمر بخش تر می کند

صبح جادویی تان را تازه ،جذاب و هیجان انگیز نگه دارید

طی این سال ها،فرایند صبح جادویی من به رشد و نمو ادامه داده است گرچه هنوز هم از منجی های زندگی استفاده می کنم و دلیلی نمی بینم که به مزیت های آن ها نیازی نداشته باشم

اما می دانم آمیختن چیزهای مختلف و حفظ تنوع در صبح جادویی بسیار حائز اهمیت است درست مانند یک رابطه که همیشه می خواهید ترکیبی از سرگرمی و هیجان درآن وجود داشته باشد تا خسته کننده و ملال آور نشود

 

فصل نهم:از تحمل ناپذیر تا توقف ناپذیر

گفته شده است که کیفیت زندگی ما وابسته به کیفیت عادت های ماست اگر شخصی زندگی موفقیت آمیزی دارد مسلما عادت هایی دارد که باعث خلق و حفظ موفقیت او در زندگی می شوند
از عادت های منفی که شما را از دستیابی به پتانسیل واقعی تان دور نگه می دارند اجتناب کنید .

 

چه طور می توانید بر عادت هایتان تسلط پیدا کنید؟چه طور می توانید با یاد گرفتن نحوه ی تشخیص ،به کار گیری و پرورش عادت های مثبت و کنار گذاشتن دائمی عادت های منفی ،کنترل کاملی بر روی زندگی و آینده تان داشته باشید؟

 

شما باید یک رویکرد درست را یاد بگیرید رویکردی که دیگران از آن اطلاعی ندارند
ما با تقسیم یک قالب زمانی30روزه ی مورد نیاز برای به کار گیری یک عادت مثبت جدید (یا کنار گذاشتن یک عادت منفی قدیمی )به سه مرحله ی 10روزه شروع می کنیم هریک از این مراحل دربرگیرنده ی مجموعه ی متفاوتی از چالش های احساسی و موانع ذهنی برای پرورش یک عادت جدید است

 

[روزهای اول تا دهم]مرحله ی اول :تحمل ناپذیر

ده روز نخست به کارگیری یک عادت جدید و یا خلاص شدن از شر یک عادت قدیمی می تواند تقریبا غیر قابل تحمل باشد هرچند روزهای ابتدایی ممکن است آسان و حتی هیجان انگیز باشد (چرا که چیز جدیدی است)

 

اما به محض این که تازگی این کار محو شود واقعیت نمایان می شود از آن متنفر می شوید برایتان دردناک است و دیگر جذابیتی ندارد ذره ذره ی وجودتان در برابر این تغییر مقاومت می کند و از آن سر باز می زند ذهن تان این تغییر را پس می زند و با خودتان می گویید:من از آن متنفرم .بدنتان در مقابل تغییر مقاومت می کند و به شما می گوید:من این احساس را دوست ندارم

 

مشکل بیش تر مردم این است که نمی دانند این10روز غیر قابل تحمل” موقتی”است در عوض گمان    می کنند که این احساس نشات گرفته از عادت جدیدشان است و همیشه همین احساس را خواهند داشت و با خودشان می گویند:اگر این عادت جدید این قدر دردناک است فراموشش می کنم به تلاشش نمی ارزد

 

بنابراین 10روز نخست به کارگیری یک عادت جدید به هیچ وجه آسان نیست شما در تقابل با آن عادت قرار می گیرید و حتی ممکن است از آن متنفر شوید اما می توانید انجامش دهید
مخصوصا وقتی بدانید که این فرایند به مرور آسان تر می شود و پاداشش این است که قادر خواهید بود هرچه را که در زندگی خواهانش هستید به دست آورید

 

[روزهای یازدهم تابیستم]مرحله ی دوم:ناخوشایند

بعد ازاین که 10روز نخست را پشت سر گذاشتید (سخت ترین10روز )وارد10روز دوم می شوید که به مراتب آسان تر است در این 10 روز به عادت جدیدتان خو می گیرید همچنین ممکن است رویکرد مثبت و اطمینان بخشی درباره ی مزایای این عادت جدید در شما شکل بگیرد

 

هرچند روزهای یازدهم تا بیستم غیر قابل تحمل نیستند اما هنوز هم ناخوشایند و نیازمند انضباط و تعهداتی از جانب شما هستند در این مرحله هنوز هم ممکن است اغوا شوید و دوباره همچون گذشته رفتار کنید

 

[روزهای بیست و یکم تا سی ام]مرحله ی سوم:توقف ناپذیر

وقتی وارد آخرین مرحله ی 10روزه می شوید توجه داشته باشید که برخی از افرادی که تا این جا پیش آمده اند ،اشتباه دردناکی را مرتکب می شوند :پذیرش نظر رایج کارشناسانی که مدعی هستند شکل دهی به یک عادت جدید فقط 21روز زمان می برد

 

این کارشناسان تا حدودی درست می گویند یرای شکل دهی به یک عادت جدید21روز زمان (دو مرحله ی اول) لازم است اما مرحله ی 10روزه ی سوم برای تقویت این عادت جدید ضروری است 10 روز پایانی
زمانی است که جایگاه این عادت در وجود شما مستحکم می شود و از انجام آن لذت می برید

 

در ابتدا و در 20روز نخست پیروی از این عادت با رنج و ناخوشایندی همراه بوده است اما در مرحله ی سوم به جای نفرت داشتن و ضدیت با این عادت جدید به خودتان افتخار می کنید که تا این مرحله پیش آمده اید مرحله ی سوم جایی است که تحول حقیقی به وجود می آید

 

و این عادت جدید بخشی از هویت شما می شود شما از چیزی که برایش در تلاش هستید و شخصیتی که برای تبدیل شدن به آن در تکاپو هستید فراتر می روید شما خودتان را طوری تصور می کنید که آن عادت را زندگی می کند

 

خیلی ها دچار اعتماد به نفس کاذب می شوند و با خودشان می گویند :من این کار را به مدت 20روز انجام داده ام و حالا فقط چند روز را استراحت می کنم
مشکل اینجاست که آن 20روز ابتدایی چالش برانگیزترین قسمت این فرایند هستند استراحت چند روزه قبل از اختصاص زمان لازم برای تثبیت آن عادت ،برگشت به روند قبلی را بسیار مشکل می کند

 

در 10روز سوم است که آن عادت واقعا لذت می برید و همین موضوع باعث می شود که آن را در آینده نیز ادامه دهید

 

فصل دهم چالش 30روزه ی متحول کردن زندگی با صبح جادویی

 

مراحل شروع چالش 30روزه ی متحول کردن زندگی با صبح جادویی

 

مرحله ی( 1)

 

به وب سایت www.TMMbook.com بروید و بسته ی چالش 30روزه ی متحول کردن زندگی با صبح جادویی را به صورت کامل دانلود کنید

مرحله ی( 2)اولین صبح جادویی تان را برای فردا برنامه ریزی کنید

متعهد شوید و اولین صبح جادویی تان را سریعا برنامه ریزی کنید چه بهتر که از همین فردا شروع کنید به یاد داشته باشید که توصیه شده است اتاق خوابتان را ترک کنید تا از تمام وسوسه هایی که شما را به سمت رخت خواب می کشانند دوری کنید صبح جادویی تان را در مکانی انجام دهید که احساس راحتی بیش تری می کنید و البته چیزی مزاحم کارتان نمی شود

 

مرحله ی( 3)بسته ی چالش 30روزه را بخوانید و تمرین هایش را انجام دهید

بسته ی چالش 30روزه را بخوانید از دستورالعمل هایش پیروب کنید و تمرین هایش را انجام دهید

مرحله ی (3/1)یک همراه مسئولیت پذیری پیدا کنید(پیشنهادی)

داشتن یک همراه که ما را مسئولیت پذیر نگه می دارد نه تنها احتمال پایداری ما را افزایش می دهد بلکه واقعا لذت بخش نیز هست در نظر بگیرید که وقتی شما درباره ی چیزی هیجان زده اید و متعهد شده اید که به تنهایی آن را انجام دهید سطح مشخصی از قدرت در آن هیجان و تعهد انفرادی وجود دارد

با این حال ،وقتی شخصی هست که به اندازه ی شما هیجان زده و متعهد باشد بسیارقدرتمند تر خواهد بود

نکته ی مهم:  زمانتان را در انتظار یک همراه مسئولیت پذیری از دست ندهید و برای انجام اولین صبح جادویی و شروع چالش 30روزه ی متحول کردن زندگی تعلل نکنید چه بتوانید شخصی را پیدا کنید که در این سفر همراه شما باشد چه نتوانید پیشنهاد می کنم همین فردا را برای اولین صبح جادویی تان برنامه ریزی کنید تعلل نکنید

آیا برای بردن زندگیتان به سطح بعد آماده اید؟

در زندگی شخصی و کاری شما سطح بعدی کجاست ؟برای رسیدن به آن سطح کدام جنبه های زندگی تان باید متحول شوند؟ با هدیه دادن این سرمایه گذاری 30روزه به خودتان می توانید به پیشرفت های قابل ملاحضه ای دست پیدا کنید

مهم نیست گذشته ی شما چه گونه بوده است با تغییر زمان حال می توانید آینده تان را متحول کنید

امیدوارم از مطالعه کردن این کتاب لذت برده باشید و راهکارهای آن را انجام دهید و تبدیل به یک فرد موفقی در زندگی تان شوید.

 

کدام یک از قسمت های این کتاب برای شما بسیار جذاب بود؟ لطفا آن را با ما و سایر خوانندگان به اشتراک بگذارید.